خلاصه کتاب هوش مثبت نگر (شیرزاد چمین) | مدیریت و مهندسی زندگی

کتاب | مدیریت

خلاصه کتاب هوش مثبت نگر: مدیریت و مهندسی زندگی با هوش مثبت نگر ( نویسنده شیرزاد چمین )

کتاب هوش مثبت نگر شیرزاد چمین نقشه ای عملی برای مدیریت ذهن و افزایش شادی ارائه می دهد. این اثر به خواننده می آموزد چگونه با شناسایی و تضعیف نادان های درونی و تقویت دانای ذهن، به عملکردی عالی، خلاقیت بیشتر و آرامشی پایدار دست یابد. این کتاب مسیر تحول ذهنی را در ۲۱ روز روشن می کند.

آیا تا به حال این حس را تجربه کرده اید که ذهنتان به جای دوست، به دشمنی سرسخت تبدیل شده است؟ لحظاتی که خودسرزنشی های پیاپی، اضطراب های بی امان یا افکار منفی زنجیره ای شما را در بر می گیرند و مانع از حرکت رو به جلو می شوند. این چالش های ذهنی، که بسیاری از ما با آن ها دست و پنجه نرم می کنیم، نه تنها شادی را از زندگی می ربایند بلکه بر عملکردمان در ابعاد شخصی و حرفه ای نیز سایه می افکنند. در چنین شرایطی، جستجو برای یک راهکار علمی و اثبات شده، به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل می شود. در این میان، کتاب «هوش مثبت نگر» اثر شیرزاد چمین، با رویکردی نوآورانه و مبتنی بر ترکیب تخصص در عصب شناسی، روانشناسی و مدیریت، به عنوان راهکاری قدرتمند و تحول آفرین پیش روی ما قرار می گیرد. این کتاب، که نام نویسنده ای ایرانی-آمریکایی را بر خود دارد و در لیست پرفروش ترین آثار نیویورک تایمز قرار گرفته، به خواننده وعده می دهد که نه تنها می تواند بر این چالش های ذهنی غلبه کند، بلکه به سطوح بالاتری از عملکرد، خلاقیت و شادی پایدار دست یابد.

این مقاله به مثابه یک نقشه راه جامع، به سراغ مهم ترین آموزه های کتاب «هوش مثبت نگر» می رود. در اینجا، مفاهیم کلیدی این اثر، از جمله تعریف ضریب هوش مثبت (PQ)، شناسایی نادان های ذهنی و فعال سازی دانای درون، به طور عمیق و کاربردی بررسی می شود. این نوشتار قصد دارد با ارائه مثال ها و راهکارهای عملی، خواننده را به درک جامعی از اصول هوش مثبت رسانده و او را برای به کار بستن این آموزه ها در زندگی روزمره آماده سازد. هدف، فراتر از یک خلاصه صرف است؛ این مقاله می خواهد الهام بخش یک تحول ذهنی پایدار باشد، حتی اگر خواننده هنوز فرصت مطالعه کامل کتاب را نیافته باشد.

هوش مثبت (PQ) چیست؟ بنیادی برای تحول ذهنی

در قلب آموزه های شیرزاد چمین، مفهوم هوش مثبت یا PQ (Positive Intelligence) قرار دارد. این مفهوم، معیاری است برای سنجش درصد زمانی که ذهن یک فرد به جای اینکه به ضررش کار کند، در جهت منافع و رشد او گام برمی دارد. به عبارت دیگر، هوش مثبت نشان دهنده نسبت توانایی ذهن در ایجاد افکار سازنده، آرامش بخش و مفید، در مقایسه با افکار مخرب، منفی و بازدارنده است.

ذهن انسان، میدان نبردی بین دو نیروی اصلی است: «نادان ها» (Saboteurs) و «دانا» (Sage). نادان ها، همان نیروهای مخرب درونی هستند که ریشه در غرایز بقا و فشارهای ابتدایی دارند و اغلب با اضطراب، خودسرزنشی و الگوهای فکری منفی خود را نشان می دهند. این نادان ها قادرند شادی و عملکرد واقعی فرد را به کلی نابود کنند. در مقابل، «دانا» نمایانگر قدرت های سازنده و مثبت ذهن است؛ نیرویی که برای ایجاد احساسات مثبت، خلاقیت و آرامش تلاش می کند. تقویت هوش مثبت در واقع به معنای افزایش قدرت دانای درون و تضعیف نادان هاست تا فرد بتواند بر موانع ذهنی خود فائق آید و به پتانسیل واقعی اش دست یابد.

یک ضریب هوش مثبت بالا، منجر به عملکرد بهتر در تمامی ابعاد زندگی می شود. افرادی با PQ بالا، خلاقیت بیشتری از خود نشان می دهند، با استرس کمتری دست و پنجه نرم می کنند و شادی پایدارتری را تجربه می کنند. شیرزاد چمین، سه استراتژی اصلی را برای افزایش PQ معرفی می کند که ستون های اصلی کتاب او را تشکیل می دهند: اول، تضعیف نادان ها؛ دوم، تقویت دانای درون؛ و سوم، پرورش عضلات مغز PQ از طریق تمرینات هدفمند. این سه استراتژی به هم پیوسته، مسیری گام به گام را برای بازتعریف رابطه با ذهن و دستیابی به یک زندگی سرشار از رضایت و موفقیت هموار می سازند.

افشای ۱۰ نادان ذهنی: ریشه های پنهان مخرب درون

در افسانه های یونانی، سیزیفوس محکوم شد تا سنگی عظیم را تا ابد به بالای تپه ای هل دهد و هر بار که به قله نزدیک می شد، سنگ دوباره به پایین می غلتید. شیرزاد چمین با الهام از این اسطوره، از نادان های ذهنی به عنوان نیروهایی یاد می کند که ما را در مسیری مشابه، در چرخه ای بی پایان از تخریب خود و عدم بهره گیری از توان واقعی مان نگه می دارند. این نادان ها، بقایای الگوهای فکری و احساسی هستند که در طول زندگی ما شکل گرفته اند و به ظاهر به قصد محافظت از ما عمل می کنند، اما در واقع، منبع اصلی استرس، اضطراب، ناامیدی و ناتوانی در رسیدن به موفقیت های پایدار هستند. شناسایی و درک این نادان ها، اولین و حیاتی ترین گام در مسیر افزایش هوش مثبت است.

قاضی (The Judge): فرمانده نادان ها

در میان تمام نادان های ذهنی، «قاضی» به عنوان خطرناک ترین و اصلی ترین آن ها شناخته می شود. قاضی، نیروی درونی است که وظیفه قضاوت کردن را بر عهده دارد و این قضاوت ها شامل خودمان، دیگران و شرایط موجود می شود. این نادان، منبع اصلی خودسرزنشی، حس گناه، پشیمانی، خجالت، عصبانیت و اضطراب است. او با افکار منفی و انتقادی خود، ما را در باتلاق ناامیدی غرق می کند و هر فرصتی برای شادی و عملکرد مطلوب را از بین می برد.

شیرزاد چمین برای نشان دادن قدرت و فراگیری «قاضی»، داستان شخصی خود را روایت می کند. او نامه ای پنج صفحه ای نوشت و در آن تمام ترس ها، تردیدها و ناامنی هایی که نسبت به خودش داشت را با جزئیات کامل شرح داد. سپس این نامه را بین ۳۲۰ نفر از هم کلاسی هایش در دانشگاه استنفورد پخش کرد. با وجود انتظار طرد شدن، او با استقبال و تشکر هم کلاسی هایش مواجه شد که از اینکه فهمیده بودند در این احساسات تنها نیستند، ابراز خوشحالی کردند. این تجربه، نظریه او را تأیید کرد که ذهنیت قضاوت گر در وجود همه انسان ها ریشه دوانده است و هیچ کس از آن در امان نیست. خطرناک ترین دروغی که قاضی زمزمه می کند، این است:

«شما وقتی شاد خواهید بود که…»

این جمله فریبنده، شادی را به آینده ای نامعلوم و شرایطی وابسته می کند که هرگز به طور کامل محقق نمی شود، یا حتی اگر هم بشود، قاضی به سرعت معیار جدیدی برای خوشبختی تعیین می کند.

۹ نادان همدست قاضی را بشناسید

در کنار قاضی، ۹ نادان دیگر به عنوان همدستان او عمل می کنند و با ترفندهای خاص خود، به تقویت سلطه قاضی بر ذهن می پردازند. شناخت این نادان ها به ما کمک می کند تا بازی های ذهنی آن ها را تشخیص دهیم و قدم اول را برای تضعیف شان برداریم:

اجتناب کننده (Avoider)

این نادان با دوری از تعارض ها و مسائل ناخوشایند، تنها بر جنبه های مثبت و آرامش بخش زندگی تمرکز می کند. اجتناب کننده از روبرو شدن با واقعیت فرار کرده و خشم خود را سرکوب می کند تا در نهایت به شکلی انفجاری ظاهر شود.

کنترل گر (Controller)

نادان کنترل گر نیاز مبرمی به مدیریت و کنترل همه چیز و همه کس دارد. او بی صبر است، همواره می خواهد برنده باشد و برای رسیدن به اهداف خود، حتی اگر به قیمت ناراحتی دیگران تمام شود، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند.

زیادی موفق (Hyper-Achiever)

این نادان معتاد به کار و موفقیت است و برای تأیید بیرونی تلاش می کند. زیادی موفق، اغلب از احساسات خود اجتناب می کند و احساسات مثبتش نسبت به خودش موقتی و وابسته به دستاوردهای جدید است.

زیادی منطقی (Hyper-Rational)

فرد تحت نفوذ این نادان، همه چیز را با دیدگاهی سرد و تحلیلی بررسی می کند. او به احساسات بی توجه است، نسبت به دیگران شکاک است و در مواجهه با موقعیت های جدید، انعطاف پذیری کمی از خود نشان می دهد.

زیادی هوشیار (Hyper-Vigilant)

این نادان مدام نگران و هوشیار نسبت به خطرات احتمالی است. زیادی هوشیار، از خستگی مفرط رنج می برد و با اضطراب دائمی خود، دیگران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.

فداکار (Pleaser)

فداکار در ظاهر می خواهد به دیگران کمک کند، اما در واقع به دنبال تأیید و محبت آن هاست. او از کم توجهی آسیب می بیند و در نهایت از کمک به دیگران عصبانی و متنفر می شود، و باعث می شود دیگران بعد از نه گفتن احساس گناه کنند.

بی قرار (Restless)

نادان بی قرار همیشه به دنبال مشغله های جدید و تجربه های نو است و نمی تواند آرام بنشیند. او از برقراری روابط جدی و بلندمدت اجتناب می کند و به محض اینکه تازگی یک تجربه از بین می رود، بی حوصله می شود.

سخت گیر (Stickler)

این نادان کمال گرایی افراطی را به همراه دارد. سخت گیر، مدام از خود و دیگران انتقاد می کند، فقط تفکر سیاه وسفید دارد و معیارهای غیرممکنی را برای همه تعیین می کند.

قربانی (Victim)

قربانی به خاطر تجربه های دردناکش، همیشه به دنبال جلب توجه است و خود را بدبخت و درک نشده می پندارد. این نادان در احساسات منفی غوطه ور است و باعث می شود دیگران هم به خاطر ناتوانی در کاهش درد او، احساس بی فایدگی کنند.

قدم اول برای تضعیف این نادان ها، شناسایی دروغ های آن ها و به چالش کشیدن باورهایی است که این نادان ها در ذهن ما کاشته اند. هر بار که به فعالیت آن ها آگاه شویم و رفتارشان را به چالش بکشیم، قدرتشان کاهش می یابد و صدایشان در ذهن ما کمتر می شود.

فراخوانی دانا: ۵ قدرت درونی برای موفقیت و آرامش

پس از شناسایی و تضعیف نادان های درونی، گام بعدی در مسیر هوش مثبت، فعال سازی و تقویت «دانا» است. دانا، بخش مثبت و سازنده ذهن ماست که برخلاف نادان ها، بر توانایی ها، خلاقیت و آرامش درونی متمرکز است. دانا، منبع حقیقی قدرت ماست و به ما کمک می کند تا با چالش ها به شکلی سازنده روبرو شویم و زندگی ای سرشار از معنا و رضایت بسازیم. این بخش از کتاب شیرزاد چمین، پنج قدرت کلیدی دانای درون را معرفی می کند که با پرورش آن ها، می توانیم به موفقیت پایدار و آرامش عمیق دست یابیم.

پنج قدرت دانای درون و راهکارهای عملی

هر یک از این قدرت ها، ابزاری منحصربه فرد برای مقابله با نادان ها و ارتقاء سطح هوش مثبت فراهم می آورند:

همدلی (Empathize)

توانایی همدلی به ما اجازه می دهد تا با احساسات خود و دیگران ارتباط عمیقی برقرار کنیم. برای تقویت این نیرو، شیرزاد چمین توصیه می کند که به دوران کودکی خود بازگردیم؛ زمانی که کنجکاوی و مهربانی کودکانه، شگفتی از جهان و پذیرش بی قید و شرط، بخش جدایی ناپذیر وجودمان بود. پرورش این حس کنجکاوی و مهربانی، به ما کمک می کند تا با خود و دیگران با شفقت بیشتری رفتار کنیم و روابطمان را بهبود بخشیم.

جستجو (Explore)

قدرت جستجو به معنای مشاهده کنجکاوانه و بدون قضاوت شرایط و رویدادهاست. دانا ما را تشویق می کند که مانند یک انسان شناس مشتاق به زندگی خود نگاه کنیم؛ بدون تلاش برای کنترل یا تغییر فوری شرایط، صرفاً با کنجکاوی به کشف و درک آن ها بپردازیم. این رویکرد، به ما امکان می دهد تا فرصت های پنهان را ببینیم و راهکارهای خلاقانه ای بیابیم.

نوآوری (Innovate)

نادان ها غالباً توانایی ما برای نوآوری را مختل می کنند. اما دانای درون، خلاقیت ما را رها می سازد. قدرت نوآوری به ما اجازه می دهد تا ایده های متنوع و جدیدی را بدون قضاوت یا کنار گذاشتن اولیه ارائه دهیم. شیرزاد چمین برای تقویت این قدرت، روش بله درست است… و… را پیشنهاد می کند؛ با این روش، به هر ایده پاسخ مثبت می دهیم و سپس فوراً یک ایده جدید به آن اضافه می کنیم تا جریان خلاقیت قطع نشود.

مسیریابی (Navigate)

زمانی که احساس می کنیم گم شده ایم و نمی دانیم کدام مسیر را انتخاب کنیم، قدرت مسیریابی دانای درون مانند یک قطب نمای درونی عمل می کند. این قدرت به ما کمک می کند تا با توجه به ارزش ها و رسالت واقعی مان، معنادارترین و صحیح ترین راه را انتخاب کنیم. مسیریابی، توانایی یافتن جهت گیری درونی و تصمیم گیری بر اساس عمیق ترین باورهایمان است.

عمل قاطع (Activate)

پس از درک وضعیت، جستجوی راه حل ها و نوآوری در ایده ها، نوبت به عمل قاطع می رسد. این قدرت به معنای اقدام متمرکز و آرام با ذهنی آسوده است. عمل قاطع شامل بازبینی انتخاب های گذشته و ایجاد تغییرات لازم در رفتارها و عادت هاست. وقتی با ذهنی آرام و متمرکز قدم برمی داریم، نادان ها نمی توانند در برنامه هایمان اخلال ایجاد کنند و به اهدافمان نزدیک تر می شویم.

رویکرد «سه موهبت» نیز یکی از آموزه های کلیدی داناست. این رویکرد به ما می آموزد که چگونه هر مشکل یا چالش را نه به عنوان یک مانع، بلکه به عنوان فرصتی برای رشد و دستیابی به چیزهای بهتر ببینیم. دانا دعوت می کند تا فراتر از ناراحتی و پشیمانی، به دنبال سه موهبت یا فرصت نهفته در هر تجربه دشوار باشیم و با این دیدگاه، مشکلات را به پله ای برای موفقیت تبدیل کنیم.

پرورش عضلات مغز PQ: تمرین برای تغییر پایدار

همان طور که برای قوی تر کردن عضلات فیزیکی به تمرین نیاز داریم، مغز ما نیز برای ایجاد مسیرهای عصبی جدید و تقویت هوش مثبت، به تکرار و تمرین مداوم نیازمند است. این بخش از کتاب شیرزاد چمین بر اهمیت تمرینات عملی تأکید می کند و نشان می دهد که چگونه می توان با رویکردی گام به گام و منظم، تغییرات پایدار و عمیقی در عملکرد و سطح شادی ایجاد کرد. برای اینکه دانا به جای نادان ها کنترل ذهن را در دست بگیرد، باید به طور آگاهانه، «عضلات مغز PQ» را پرورش داد.

تمرینات ۱۰ ثانیه ای (PQ Reps)

تمرینات ۱۰ ثانیه ای، که به عنوان «PQ Reps» شناخته می شوند، قلب این مرحله از آموزش هوش مثبت را تشکیل می دهند. هدف از این تمرینات، جلب توجه آگاهانه به حواس پنج گانه و احساسات فیزیکی به مدت ۱۰ ثانیه است. این کار به ما کمک می کند تا از هیاهوی ذهنی نادان ها فاصله بگیریم و به «اینجا و اکنون» متصل شویم. برخی از مثال های کاربردی برای انجام این تمرینات در طول روز عبارتند از:

  • بوییدن آگاهانه غذا قبل از خوردن آن.
  • توجه به حس تماس شانه با مو هنگام شانه کردن.
  • گوش دادن دقیق به صدای طبیعت (پرندگان، باد، باران) هنگام قدم زدن.
  • احساس گرمای آفتاب یا خنکی باد بر روی پوست.
  • حس آغوش عزیزان یا حیوان خانگی به مدت ۱۰ ثانیه با حضور ذهنی کامل.

شیرزاد چمین توصیه می کند که برای ایجاد تغییرات ماندگار، روزانه ۱۰۰ بار این تمرینات ۱۰ ثانیه ای را انجام دهیم و این کار را به مدت ۲۱ روز متوالی ادامه دهیم.

قانون ۲۱ روز مالتز و استمرار

تأکید بر دوره ۲۱ روزه ریشه در تحقیقات «ماکسول مالتز»، جراح پلاستیک دارد. او پس از مشاهده بیماران قطع عضو خود، به این نتیجه رسید که تقریباً ۲۱ روز طول می کشد تا مسیرهای عصبی جدید در مغز جایگزین مسیرهای قدیمی شوند و یک عادت جدید شکل بگیرد. این قانون نشان می دهد که استمرار در تمرینات هوش مثبت، برای «باز سیم کشی» مغز و ایجاد تغییرات پایدار در الگوهای فکری ضروری است. این تکرار آگاهانه، به تدریج قدرت نادان ها را کاهش داده و ارتباط ما را با دانای درونمان تقویت می کند.

غلبه بر مقاومت نادان ها

در طول مسیر پرورش عضلات مغز PQ، نادان ها بیکار نمی نشینند. آن ها با ترفندهای مختلف سعی می کنند ما را از ادامه تمرینات منصرف کنند. به عنوان مثال، «اجتناب کننده» و «بی قرار» ممکن است ما را وادار کنند که از کارهای سخت فرار کنیم. «زیادی هوشیار» می تواند وقت و انرژی ما را با نگرانی های بیهوده هدر دهد، و «سخت گیر» و «کنترل گر» با دامن زدن به کمال گرایی، سرعتمان را کاهش می دهند. شیرزاد چمین می آموزد که باید این ترفندهای نادان ها را از پیش شناسایی و خنثی کرد. با آگاهی از مقاومت آن ها، می توانیم به آن ها اجازه ندهیم که سد راه اهداف فیزیکی و ذهنی مان شوند. به راحتی می توان این تمرینات را در برنامه روزانه گنجاند و هر زمان که حضور یکی از نادان ها حس شد، یک تمرین ۱۰ ثانیه ای را انجام داد.

تست ضریب هوش مثبت (PQ Test)

برای ارزیابی وضعیت فعلی خود و پیگیری پیشرفت در مسیر هوش مثبت، شیرزاد چمین یک تست آنلاین را معرفی می کند. این تست که در وب سایت PositiveIntelligence.com در دسترس است، ضریب هوش مثبت فرد را بین صفر تا ۱۰۰ درصد اندازه گیری می کند. این درصد نشان دهنده میزان زمانی است که ذهن به جای تفکر منفی، مثبت فکر می کند. انجام این آزمون در زمان های مختلف، به فرد کمک می کند تا از درستی آن اطمینان حاصل کرده و روند تغییرات خود را مشاهده کند.

محققانی مانند مارسیال لوسادا و باربارا فردریکسون به این نتیجه رسیده اند که برای دستیابی به تحول پایدار، نسبت تفکر مثبت به منفی باید حداقل سه به یک باشد. این به معنای دستیابی به امتیاز ۷۵ درصد در تست PQ است. رسیدن به این نقطه، چه برای افراد و چه برای تیم ها، به معنای ورود به یک چرخه مثبت از عملکرد بالا، شادی بیشتر و استرس کمتر است.

کاربردهای عملی هوش مثبت نگر در ابعاد مختلف زندگی

آموزه های کتاب هوش مثبت نگر تنها به تئوری محدود نمی شود؛ این مفاهیم ابزارهای قدرتمندی برای ایجاد تحول ملموس در تمامی ابعاد زندگی فردی، حرفه ای و اجتماعی ارائه می دهند. با به کارگیری اصول هوش مثبت، می توانیم نه تنها بر چالش های درونی فائق آییم، بلکه به شکلی فعال و سازنده، زندگی خود را مهندسی کنیم تا به اهدافمان دست یابیم و روابطی عمیق تر و معنادارتر بسازیم.

در زندگی حرفه ای و کسب و کار

  • بهبود مهارت های رهبری و مدیریت تیم: مدیران با تقویت هوش مثبت خود، می توانند نادان های درونی شان را کنترل کرده و با فعال سازی دانا، به رهبرانی الهام بخش و مؤثر تبدیل شوند. این امر به آن ها کمک می کند تا تیم های خود را به سوی بهره وری بالاتر و ارتباطات سالم تر هدایت کنند.
  • افزایش بهره وری و نوآوری در محیط کار: وقتی ذهن از چنگال نادان ها رها شود، خلاقیت و تمرکز افزایش می یابد. این موضوع به کارکنان امکان می دهد تا با دیدگاهی بازتر به مشکلات نگاه کنند و راهکارهای نوآورانه تری ارائه دهند.
  • تقویت ارتباطات و کاهش تعارضات سازمانی: با افزایش همدلی و کاهش قضاوت گری، ارتباطات بین اعضای تیم بهبود می یابد. هوش مثبت به افراد کمک می کند تا نقاط مشترک را پیدا کرده و با دیدگاه های متفاوت با احترام برخورد کنند، که در نهایت به کاهش تعارضات و افزایش انسجام تیم منجر می شود.
  • تاثیر بر فروش، انگیزه و قدرت متقاعدسازی: افرادی که از هوش مثبت بالایی برخوردارند، از اعتماد به نفس و آرامش بیشتری بهره مند هستند. این ویژگی ها در فرآیندهای فروش، ایجاد انگیزه در دیگران و قدرت متقاعدسازی، نقش حیاتی ایفا می کنند.

در روابط شخصی و خانوادگی

  • ایجاد تعادل واقعی کار و زندگی: هوش مثبت به افراد می آموزد که چگونه با حضور ذهنی کامل، بین کار و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند. گذراندن یک یا دو ساعت باکیفیت با خانواده، بهتر از یک هفته تعطیلاتی است که در آن همواره درگیر چک کردن ایمیل یا افکار کاری باشیم.
  • تعمیق روابط با خانواده و دوستان: با حضور ذهنی کامل و فعال کردن قدرت همدلی دانا، می توانیم ارتباطاتمان را با عزیزانمان عمیق تر کنیم. این حضور آگاهانه، به ما کمک می کند تا شنونده بهتری باشیم و با احساسات دیگران به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کنیم.
  • آموزش هوش مثبت به کودکان: با آموزش مفاهیم دانا و نادان ها به کودکان، می توانیم به آن ها کمک کنیم تا از سنین پایین، مهارت های مدیریت ذهن را بیاموزند. این آموزش ها به آن ها کمک می کند تا شادتر، هدفمندتر و با اعتماد به نفس بالاتری رشد کنند و به جای موفقیت های بیرونی، به درون خود توجه کرده و احساساتشان را بشناسند.

در سلامت جسمی و روانی

  • کاهش چشمگیر استرس، اضطراب و افسردگی: با تضعیف نادان ها، به ویژه قاضی و زیادی هوشیار، ریشه های اصلی استرس و اضطراب از بین می روند. این امر به بهبود سلامت روان و افزایش آرامش درونی کمک می کند.
  • مدیریت عادات ناسالم (مانند پرخوری عصبی): بسیاری از عادات ناسالم مانند پرخوری عصبی، ریشه های روانی دارند که توسط نادان ها تغذیه می شوند. با به کارگیری هوش مثبت، می توانیم ریشه های این عادات را شناسایی کرده و آن ها را به شکلی سالم تر مدیریت کنیم.
  • افزایش تمرکز و عملکرد در ورزشکاران: ورزشکارانی که هوش مثبت بالایی دارند، می توانند با دقت بیشتری تمرکز کنند و از افکار منفی که مانع عملکردشان می شوند، رها شوند. این توانایی، به آن ها کمک می کند تا در لحظه حضور داشته باشند و بهترین عملکرد خود را ارائه دهند.

نکوداشت های برجسته کتاب هوش مثبت نگر

کتاب «هوش مثبت نگر» شیرزاد چمین، مورد تحسین و توجه بسیاری از صاحب نظران و رهبران کسب وکار قرار گرفته است. این نکوداشت ها، گواهی بر قدرت تحول آفرین این اثر و تأثیر عمیق آن بر زندگی افراد و عملکرد سازمان هاست:

  • «شیرزاد چیمن در این کتاب، مجموعه ای از تمرینات ساده، عملی و پیشگامانه را ارائه می کند تا شما بتوانید با کمک آن ها عضلات «عملکردی» خودتان را توسعه و بهبود ببخشید. این راهکارها به شما کمک می کند تا کارایی هوش مثبت خود را افزایش دهید و منابع ذهنی دست نخورده خود را کشف کنید.» (مارشال گلداسمیت)
  • «کتاب هوش مثبت نگر جزو سه تا از بهترین و تأثیرگذارترین کتاب هایی بود که تا به امروز در حوز ی کسب وکار خوانده ام. اگر قرار باشد به هزاران کارمندی که در سازمان من مشغول به کار هستند، خواندن یک کتاب را توصیه کنم تا عملکردشان را بهبود بخشند، قطعاً کتاب هوش مثبت نگر خواهد بود.» (لیزا استیونز)
  • «تقویت هوش مثبت می تواند زندگی شما را تغییر دهد و کسب وکارتان را متحول کند.» (جیمز دی وایت، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل، جامبا جویس)
  • «شرزاد در این کتاب ابزارهایی را در اختیار ما قرار می دهد که به کمک آن ها می توانیم تغییرات مثبت و ماندگاری را ایجاد کنیم. خواندن این کتاب برای هر فرد یا تیمی که در مورد افزایش عملکرد خود حساسیت دارد، ضروری است.» (دین مورتون، مدیرعامل سابق هیولت پاکارد)

نتیجه گیری: مسیر شما به سوی یک شمای شکوهمند

در این سفر کوتاه به دنیای «هوش مثبت نگر» شیرزاد چمین، با مفاهیم بنیادینی آشنا شدیم که می توانند نحوه نگاه ما به ذهن، چالش ها و پتانسیل هایمان را برای همیشه تغییر دهند. آموختیم که چگونه «نادان های» درونی، این صداهای مخرب و بازدارنده، به ظاهر برای محافظت از ما تلاش می کنند، اما در حقیقت، مانع اصلی ما در مسیر دستیابی به شادی پایدار و عملکرد عالی هستند. همچنین، با «دانای» درون، این منبع عظیم خرد و قدرت درونی، آشنا شدیم که پنج نیروی همدلی، جستجو، نوآوری، مسیریابی و عمل قاطع را در اختیار ما قرار می دهد تا بر نادان ها غلبه کنیم و زندگی ای سرشار از معنا و رضایت را تجربه کنیم.

راز این تحول، در پرورش مداوم «عضلات مغز PQ» از طریق تمرینات ساده اما قدرتمند ۱۰ ثانیه ای نهفته است. این تمرینات، همراه با قانون ۲۱ روز مالتز، به ما این امید را می دهند که تغییرات پایدار نه یک رویا، بلکه یک واقعیت قابل دسترس هستند. شما، با هر چالش ذهنی که روبرو هستید، این توانایی را دارید که بر نادان های درونتان فائق آیید و دانای خردمند خود را فعال کنید. میلیون ها نفر در سراسر جهان در حال پیمودن این مسیر هستند و شما تنها نیستید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که این دانش را به عمل تبدیل کنید. همین امروز، با انجام یک تمرین ۱۰ ثانیه ای ساده شروع کنید؛ به صدای طبیعت گوش دهید، به بوی قهوه تان توجه کنید، یا لمس شانه با موهایتان را حس کنید. سپس، برای شناخت عمیق تر نادان ها و دانای درونتان، از وب سایت PositiveIntelligence.com دیدن کنید و در تست ضریب هوش مثبت شرکت نمایید تا مسیر پیشرفت خود را بسنجید. برای درک کامل و غرق شدن در دنیای غنی این آموزه ها، به شما اکیداً توصیه می شود که نسخه کامل کتاب «هوش مثبت نگر: مدیریت و مهندسی زندگی با هوش مثبت نگر» را تهیه کرده و مطالعه کنید. تجربیات و سؤالات خود را در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید تا با هم، جامعه ای از ذهن های مثبت اندیش را شکل دهیم. مسیری که آغاز کرده اید، مسیر شما به سوی یک «شما»ی شکوهمند است.

دکمه بازگشت به بالا