خلاصه کتاب کورسرخی: روایت هایی از جان و جنگ ( نویسنده عالیه عطایی )
کتاب «کورسرخی: روایت هایی از جان و جنگ» اثر عالیه عطایی، سفری عمیق و تکان دهنده به قلب زخم های پنهان افغانستان و تجربیات تلخ مهاجرت است. این اثر ناداستان، با قلمی بی پروا و توصیفاتی زنده، خواننده را با واقعیت های جنگ، هویت و رنج انسان درگیر می کند.
«کورسرخی»، اثری برجسته در ادبیات ناداستان فارسی، به کاوش در ابعاد پیچیده زندگی در مرزهای ایران و افغانستان می پردازد. این کتاب با عنوان فرعی «روایت هایی از جان و جنگ»، نه تنها به مفاهیم عمیق جنگ، آوارگی و بحران هویت می پردازد، بلکه آن ها را از منظری نو و کمتر شنیده شده، یعنی نگاه یک زن مرزنشین، روایت می کند. عالیه عطایی در این مجموعه، کلیشه های مرسوم ادبیات جنگ را در هم می شکند و اثری خلق می کند که فراتر از یک روایت صرف از جنگ است؛ این کتاب دعوت نامه ای است به درک عمیق تر از زخم های یک سرزمین و مردمانش. خوانش این اثر، تاثیری ماندگار بر روح و ذهن می گذارد و دریچه ای به سوی همدلی و درک متقابل می گشاید و به خواننده فرصتی بی مانند برای تجربه زندگی در بطن حوادث تلخ یک تاریخ معاصر را می دهد. این اثر ارزشمند، جایگاه ویژه ای در میان کتاب های عالیه عطایی دارد و به دلیل برجسته سازی ابعاد انسانی و عمیق جنگ، خواندن آن برای هر علاقه مند به ادبیات ناداستان و موضوعات اجتماعی ضروری است.
عالیه عطایی: راوی رنج ها و روایتگر هویت
عالیه عطایی، نویسنده ای که زندگی اش میان ایران و افغانستان در نوسان بوده است، از معدود صداهایی است که توانسته تجربیات زیسته اش را به آثاری قدرتمند و تأثیرگذار تبدیل کند. این تجربه مرزنشینی و مواجهه با دو فرهنگ و هویت، بن مایه اصلی بسیاری از نوشته های او از جمله «کافورپوش» و «چشم سگ» را شکل داده است که برای آنها جوایز ادبی معتبری چون جایزه ادبی واو را به ارمغان آورده است. عطایی به عنوان یکی از شاخص ترین نویسندگان زن هم نسل خود، نه تنها توانایی شگرفی در تبدیل رنج به کلمه دارد، بلکه روایت هایش از جنگ و مهاجرت، تصویری متفاوت و انسانی از این پدیده ها ارائه می دهد که عمدتاً در ادبیات مردانه این حوزه کمتر دیده می شود. قلم او، صدای نسل هایی است که در کشاکش مرزها و جنگ ها، به دنبال معنای هویت و خانه بوده اند و تجربه های زیستی خود را با صداقت و بی باکی تمام به نگارش درآورده است. او با این کتاب ها توانسته است موضوع کتاب کورسرخی و دغدغه های مربوط به تجربه جنگ افغانستان و آسیب های آن را به صورت گسترده ای مطرح کند.
کورسرخی چیست؟ رمزگشایی از یک عنوان پرمعنا
عنوان «کورسرخی» در نگاه اول، مبهم و پرسش برانگیز به نظر می رسد و خواننده را تا پایان کتاب درگیر خود می کند. این واژه که تا آخرین سطور اثر، چون رازی ناگفته و حزن آور باقی می ماند، در انتها معنای نمادین عمیقی می یابد. «کورسرخی» به کوری و بی تفاوتی نسبت به رنج و درد دیگران، به نابینایی عامدانه در برابر خونریزی های بی پایان و مصائبی که بر سر سرزمین و مردمانش آمده، اشاره دارد. این عنوان، تصویری تلخ از واقعیتی است که در آن زخم ها نادیده گرفته می شوند و خون های ریخته شده، هرگز به چشم نمی آیند؛ دردی عمیق که پایانی ندارد و همچنان قربانی می گیرد. این انتخاب هوشمندانه، نه تنها کنجکاوی خواننده را برمی انگیزد، بلکه پیام اصلی و دردمند کتاب را در خود جای داده و مفهوم معنای کورسرخی را برای خواننده روشن می کند. این عنوان، خود به تنهایی یک نماد قدرتمند از بی تفاوتی و فراموشی در برابر فجایع انسانی است.
خلاصه جامع کتاب کورسرخی: گشتی در نه روایت زندگی
کتاب «کورسرخی» در ساختاری نو و جذاب، نه روایت مجزا اما به هم پیوسته را در خود جای داده است. هر روایت، بُرشی عمیق و تأثیرگذار از زندگی عالیه عطایی یا اطرافیان اوست که در بازه ای طولانی از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۶ روایت می شوند. این نه قطعه، با وجود تفاوت های ظاهری، در یک وجه مشترک عمیق به هم می پیوندند: درد. نویسنده با مهارت بی نظیری، تجربیات زیست شده و مشاهداتش را در قالب داستان هایی پرکشش و تکان دهنده ارائه می دهد که هر کدام، خواننده را به سفری درونی و عاطفی می برد و او را با موضوع کتاب کورسرخی آشنا می سازد. در ادامه، خلاصه هر روایت به تفکیک و مضمونی که در آن برجسته می شود، بررسی خواهد شد و خواننده را در مسیر درک بهتر این اثر همراهی می کند.
الف. روایت اول: تولد در مرز درد
اولین روایت، خواننده را به سال ۱۳۶۵ و دوران خردسالی نویسنده می برد، زمانی که او و خانواده اش از جنگ افغانستان به ایران پناه می برند و در روستایی مرزی ساکن می شوند. این روایت با تجربه کودکی عالیه از مهاجرت اجباری، بیماری پدر و مواجهه با اولین زخم های روحی جنگ آغاز می شود. پدر که خود را برای حضور در جنگ ایران و عراق آماده می کند، به دلیل بیماری صرع بازگردانده می شود. عطایی خردسال، شاهد تشنج پدر است و در عملی تأثیرگذار، دستانش را میان دندان های پدر می گذارد تا از آسیب به زبانش جلوگیری کند؛ صحنه ای که تا مغز استخوان خواننده را می سوزاند و نمادی از فداکاری و رنج های ناخواسته است. در تهران، او برای اولین بار صدای آژیر وضعیت قرمز را می شنود و معنای واقعی جنگ را در خاک غریب درک می کند. این بخش، به طور عمیقی بر موضوع مهاجرت و هویت تمرکز دارد و آسیب های جنگ را از منظر یک کودک نشان می دهد.
«رقت بار است که جنگ زده باشی و در خاکی دیگر معنای جنگ را بفهمی و بعدها چنان با وحشتِ کمونیست و طالب و داعش سر کنی که بدانی باز این کشور از آن یکی جنگِ بهتری داشته که لااقل قبلِ مُردن با آژیر به آدم ها خبر می دادند که شاید بمیرند و حواس شان به جانِ آخرشان باشد.»
ب. روایت دوم: در میان هویت های سرگردان
در روایت دوم، عطایی به چالش های زندگی میان دو فرهنگ ایرانی و افغانستانی می پردازد. این بخش، حس تعلق نداشتن به هیچ یک از سرزمین ها را به تصویر می کشد و تلاش های کودکانه برای فهم مفاهیم پیچیده سیاسی و اجتماعی مانند «کمونیست» را بازگو می کند. خواننده با عالیه در سفر او برای درک هویت چندپاره اش همراه می شود؛ هویتی که در میان مرزهای جغرافیایی و فرهنگی گم شده است. این روایت، بر تردیدها و پرسش های بنیادین درباره هویت تأکید دارد و چگونگی شکل گیری یک فرد در بستر تلاطمات سیاسی و فرهنگی را روشن می سازد. زندگی در مرز ایران و افغانستان و تقاطع فرهنگ ها، در این بخش به شکلی ملموس و تأثیرگذار روایت می شود.
ج. روایت سوم: میراث پدران: جنگ و تقدیر
این روایت به تأثیر داستان های شفاهی از جنگ های پیشین، نقش مردان در جنگ و شکل گیری هویت های قومیتی می پردازد. عالیه عطایی، با اشاره به ضرب المثلی قدیمی، از فتح هرات به دست روس ها و نقش ازبک ها سخن می گوید. او با مثالی از مسابقه شکار عقرب در دوران کودکی، نشان می دهد که چگونه جنگ و خشونت به شکلی ناخودآگاه در بازی ها و فرهنگ مردمان مرزنشین ریشه دوانده و به نوعی به آن ها «جسارت جنگیدن و کشتن» را می آموزد. این بخش، عمق نفوذ جنگ در لایه های پنهان فرهنگ و تربیت را آشکار می سازد و به میراث دردناکی اشاره می کند که نسل به نسل منتقل می شود. خواننده با مطالعه این بخش، درکی عمیق تر از تأثیرات تاریخی جنگ بر فرهنگ و هویت پیدا می کند.
د. روایت چهارم: عشق در سایه گلوله
روایت چهارم «کورسرخی» به یکی از دردناک ترین مضامین انسانی می پردازد: عشق در زمان جنگ. این بخش، داستان عشق از دست رفته نویسنده به پسرعمویش فؤاد را بازگو می کند؛ عشقی که قربانی خشونت، تعصب و نفرت جنگ می شود. عالیه عطایی به زیبایی نشان می دهد که چگونه جنگ، نه تنها جان ها را می گیرد، بلکه روابط انسانی و زیباترین احساسات را نیز در هم می شکند و زخم هایی عمیق بر قلب ها می گذارد. این روایت، مفهوم عشق در شرایط بحرانی را به چالش می کشد و نشان می دهد که چگونه رؤیاها و امیدها در سایه گلوله و مرگ، رنگ می بازند. عشق و جنگ در کنار یکدیگر، تصویری تلخ و فراموش نشدنی از قربانیان بی صدا را ترسیم می کنند.
«وقتی جنگ عشقی را از میان می برد، انگار تا ابد گلوله است که به قلب ها شلیک می شود.»
ه. روایت پنجم: خانه کجاست؟
در این روایت، عطایی به جستجو برای مفهوم «خانه» و «وطن» در میان ویرانی ها و امیدهای واهی می پردازد. این بخش، تلاش انسان برای بازسازی زندگی پس از جنگ و مهاجرت را به تصویر می کشد. خواننده همراه با نویسنده، معنای واقعی وطن را زیر سؤال می برد و درمی یابد که برای مهاجر، وطن می تواند تنها نامی روی کاغذ باشد، نه یک حس عمیق تعلق. این روایت، دشواری زیستن با دوگانگی هویت و تعلق را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که چگونه خانه کجاست؟ به سوالی بی پاسخ در زندگی بسیاری از مهاجران تبدیل می شود. این بخش، به خوبی مفهوم مهاجرت و هویت در بستر ناامیدی را بازگو می کند.
و. روایت ششم: رد خون بر کلمات
روایت ششم، تأثیر عمیق و غیرقابل گریز جنگ را بر زندگی شخصی و حتی حرفه ای نویسنده نشان می دهد. این بخش به شکلی نمادین، زخم ها و آسیب هایی را که جنگ بر عالیه عطایی وارد کرده، بر کلمات او منتقل می کند. نویسنده به آسیب های جنگ می پردازد که چگونه حتی پس از سال ها، ردهای خود را در زندگی روزمره، افکار و حتی در خود عمل نوشتن بر جای می گذارد. این روایت، بیانگر این حقیقت است که جنگ نه تنها بدن ها را مجروح می کند، بلکه روح و روان انسان را نیز تا ابد با خود درگیر می سازد. «رد خون بر کلمات» به معنای آن است که حتی در تلاش برای روایت و ثبت وقایع، زخم ها خود را نشان می دهند.
ز. روایت هفتم: اثبات وجود
این روایت به مبارزه برای اثبات هویت و تعلق به ریشه ها در مواجهه با شرایط مهاجرت و فراموشی اختصاص دارد. عالیه عطایی، تجربه تلخ تلاش برای اثبات خود و ریشه هایش در یک «خانواده فروریخته» را بیان می کند. این بخش، عمق درد و رنجی را نشان می دهد که مهاجران برای پذیرفته شدن و بازتعریف جایگاه خود در جامعه ای جدید متحمل می شوند و چگونه باید برای اثبات وجود خود به مبارزه بپردازند. مبارزه برای اثبات هویت و تعلق، خود بخشی از رنج مهاجرت و آوارگی است که در این بخش با جزئیات تأثیرگذار روایت می شود.
«من چی هستم که تمام نمی شوم از غصه ی خطای نکرده ام؟»
ح. روایت هشتم: خویشتن پاره پاره
این بخش، اوج بحران هویت نویسنده را به تصویر می کشد، جایی که او با «بی محتوا بودن فرم افغانی اش» به شدت درگیر است. عالیه عطایی در این روایت، به پذیرش وجود چندپاره خود می رسد و سفر درونی خود را برای درک خویشتن آغاز می کند. این بخش، نگاهی عمیق به چالش های هویت در مرزهای فرهنگی و جغرافیایی است و نشان می دهد که چگونه یک فرد می تواند همزمان به دو سرزمین تعلق داشته باشد و در عین حال، احساس بیگانگی کند. «خویشتن پاره پاره» نمادی از شکاف های درونی است که جنگ و مهاجرت در وجود انسان ایجاد می کنند و جستجو برای یافتن یک هویت منسجم را دشوار می سازند. این روایت، یکی از عمیق ترین بررسی ها درباره بحران هویت است.
ط. روایت نهم: کورسرخی: دردی که تمام نمی شود
روایت پایانی کتاب، جمع بندی نهایی از تمام رنج ها و تجربیات گذشته است. در این بخش، راز عنوان کتاب گشوده می شود و پیام نهایی نویسنده درباره رنج بی انتهای سرزمینش و بی تفاوتی جهانی آشکار می گردد. عطایی با لحنی تلخ و دردمند، به بی تفاوتی کسانی اشاره می کند که «چشم هاتان چنین بینا به خود و نابینا به ما بود و درشت در دشت و کوه در کوه، ردِ سرخِ خون را بر خاکِ ازدست شده ی ما ندیدید.» این روایت، فریادی است بر سر بی عدالتی ها و زخم های التیام ناپذیری که همچنان بر پیکره افغانستان باقی مانده اند و بیانگر این است که چرا نام کتاب «کورسرخی» انتخاب شده است. این بخش، نقطه اوج تأثیرگذاری کتاب است و خواننده را با دردی عمیق و پایانی تلخ مواجه می سازد که تا مدت ها در ذهن باقی می ماند.
مضامین و مفاهیم اصلی کورسرخی
کتاب «کورسرخی» با کاوش در لایه های عمیق تجربیات انسانی، طیفی از مضامین و مفاهیم کلیدی را به خواننده ارائه می دهد که فراتر از روایت صرف یک داستان است. این اثر، آینه ای است که بازتاب دهنده واقعیت های تلخ جامعه ای جنگ زده و مردمانش است. عالیه عطایی با مهارتی بی نظیر، این مضامین را در بستر روایت های خود جای داده و به خواننده فرصت می دهد تا با آن ها از نزدیک ارتباط برقرار کند و درکی عمیق تر از پیامدهای جنگ و مهاجرت کسب کند.
- جنگ و ویرانی: عطایی به شکلی ملموس، بازتاب فیزیکی و روانی جنگ های بی پایان را بر انسان و سرزمینش به تصویر می کشد. جنگ نه فقط تخریب بناها، بلکه ویرانی جان ها، از بین بردن امیدها و نسل کشی روحی است. تجربه جنگ افغانستان و آسیب های آن به وضوح در این اثر نمایان است.
- هویت و عدم تعلق: این کتاب به چالش های «مرزنشینی»، دوگانگی «ایرانی بودن/افغانی بودن» و بحران هویت در مهاجرت می پردازد. شخصیت ها در جستجوی جایگاهی برای خود هستند، جایی که واقعاً به آن تعلق داشته باشند. این سرگشتگی هویتی، یکی از محورهای اصلی روایت های کتاب است و به مفاهیم کتاب هایی درباره هویت می پردازد.
- رنج و درد: عالیه عطایی با استادی، درد فردی و جمعی را در کلمه تجسم می بخشد. دردی که مرز نمی شناسد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. این رنج، نه ترحم برانگیز، بلکه عمیقاً انسانی و جهان شمول است و به آسیب های جنگ در ابعاد وسیع تر اشاره دارد.
- روایت زنانه از جنگ: «کورسرخی» کلیشه های مرسوم ادبیات جنگ را می شکند و تصویری متفاوت از مقاومت، آسیب پذیری و قدرت زنان در بستر جنگ ارائه می دهد. این روایت ها، صدای ناگفته زنانی است که در سایه جنگ، به بقا و تلاش برای حفظ هویت خود ادامه می دهند و نقش روایت زنانه از جنگ را پررنگ می کند.
- مهاجرت و آوارگی: کتاب به تأثیرات بلندمدت و عمیق مهاجرت اجباری بر زندگی نسل ها می پردازد. آوارگی نه تنها جابجایی فیزیکی، بلکه آوارگی روحی و از دست دادن ریشه ها را نیز به همراه دارد. زندگی در مرز ایران و افغانستان و چالش های مهاجرت و هویت از جنبه های کلیدی این مضمون است.
- حافظه و گذشته: نقش خاطرات، چه تلخ و چه شیرین، در شکل گیری شخصیت و سرنوشت افراد و جوامع به وضوح در این اثر دیده می شود. گذشته، نه تنها در ذهن، بلکه در جسم و جان شخصیت ها زنده است و به خاطرات افغانستانی و میراث آن ها می پردازد.
ویژگی های سبکی و قدرت قلم عالیه عطایی
قلم عالیه عطایی در «کورسرخی»، به وضوح او را به عنوان یکی از نیرومندترین و صیقل خورده ترین نویسندگان معاصر فارسی معرفی می کند. نگارش او، ویژگی هایی دارد که این اثر را از بسیاری نوشته های دیگر متمایز می سازد و تأثیری عمیق و ماندگار بر خواننده می گذارد. بررسی کتاب کورسرخی از منظر سبک نوشتاری نشان می دهد که عطایی به خوبی توانسته است یک لحن منحصر به فرد ایجاد کند.
- قلم روان و صیقل خورده: عطایی با دقت بی نظیری در انتخاب واژگان و ساختار جملات، نثری خلق کرده که نه تنها روان و دلنشین است، بلکه از هرگونه زیاده گویی و حشو پرهیز می کند. هر کلمه در جای خود نشسته و بار معنایی خاص خود را دارد و خواندن را لذت بخش می سازد.
- صداقت و بی باکی: نویسنده با جسارت و صداقت تمام، رنج ها و مشاهداتش را بدون هیچ گونه سانسور یا مصلحت اندیشی بیان می کند. این بی باکی، به اعتبار روایت های او افزوده و حس اعتماد را در خواننده تقویت می کند و به او اجازه می دهد که عمق فاجعه را لمس کند.
- تبدیل درد به کلمه: توانایی شگفت انگیز عطایی در تبدیل تجربیات تلخ، دردها و زخم های عمیق به اثری هنری و تأثیرگذار، از ویژگی های برجسته قلم اوست. او رنج را نه برای ترحم، بلکه برای درک و همذات پنداری به تصویر می کشد و خواننده را در این تجربه شریک می کند.
- نثر بدون غلو و ترحم طلبی: لحن واقع گرا و عمیق کتاب، از هرگونه سانتیمانتالیسم یا احساسات گرایی افراطی دوری می کند. نویسنده به جای طلب ترحم، به دنبال انتقال دردی است که مرز نمی شناسد و عمیقاً انسانی است، دردی که بدون نیاز به غلو، خود را به رخ می کشد.
- تاثیرگذاری عمیق: «کورسرخی» به قول فرانتس کافکا، همچون «تیشه ای برای شکستن دریای یخ زده درونمان» عمل می کند. این کتاب، جان خواننده را می سوزاند و او را به بازنگری در مفاهیم بنیادی زندگی و هویت وامی دارد. نقد کتاب کورسرخی اغلب به این قدرت تأثیرگذاری اشاره دارد.
چرا باید کورسرخی را بخوانیم؟
خواندن کتاب «کورسرخی» اثری از عالیه عطایی، نه تنها یک تجربه ادبی، بلکه یک سفر عمیق انسانی است که می تواند دیدگاه های بسیاری را تغییر دهد و افق های جدیدی را بگشاید. این اثر ارزشمند، برای گروه های مختلف مخاطبان، از علاقه مندان به ادبیات تا پژوهشگران، فواید و بصیرت های فراوانی دارد.
- برای درک عمیق تر از واقعیت های جنگ و مهاجرت: این کتاب به خواننده اجازه می دهد تا با واقعیت های تلخ و پیچیده جنگ افغانستان، مهاجرت و بحران هویت در منطقه، از نزدیک آشنا شود و درکی متفاوت از آنچه رسانه ها نشان می دهند، به دست آورد. این یک بینش نادر از آسیب های جنگ و زندگی در مرز ایران و افغانستان است.
- برای مواجهه با روایتی انسانی و قدرتمند: «کورسرخی» روایتی صمیمی و از سوی دیگر کمتر شنیده شده از انسان هایی است که در کشاکش مرزها زندگی می کنند. این داستان ها، نه تنها غم انگیزند، بلکه قدرت و مقاومت روح انسان را نیز به تصویر می کشند. این کتاب را می توان در لیست بهترین کتاب های ناداستان قرار داد.
- برای بازنگری در مفاهیم «وطن»، «خانه» و «تعلق»: کتاب، خواننده را به تأمل درباره معنای این واژگان می کشاند و نشان می دهد که این مفاهیم چقدر می توانند برای افراد مهاجر و مرزنشین، انتزاعی و پیچیده باشند و زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار دهند.
- برای تقویت همدلی و درک متقابل فرهنگی: با خواندن این اثر، فرصتی برای درک بهتر تجربیات و رنج های مردمان افغانستان فراهم می شود که به تقویت همدلی و ارتباطات انسانی در سطحی عمیق تر منجر می گردد و شکاف های فرهنگی را کاهش می دهد.
- برای تجربه یک متن عمیق و کم حجم: «کورسرخی» با حجم نه چندان زیاد خود، محتوایی بسیار غنی و تأثیرگذار را در بر می گیرد که برای انسان معاصر و دغدغه های او، بسیار ضروری و خواندنی است. این اثر ارزشمند، به خوبی نشان می دهد که چگونه می توان با کلمات کم، مفاهیم عمیق و پربار را منتقل کرد.
نظرات خوانندگان و منتقدان
«کورسرخی» از زمان انتشار خود توسط نشر چشمه، بازخوردهای مثبت و تحسین های بسیاری را از سوی خوانندگان و منتقدان به خود جلب کرده است. بسیاری از منتقدان، قدرت قلم عالیه عطایی و جسارت او در پرداختن به مضامین کمتر دیده شده را ستوده اند. خوانندگان نیز از صداقت و عمق روایت ها تمجید کرده اند و تأثیرگذاری عمیق کتاب بر خود را تأیید کرده اند و آن را اثری بی نظیر برای درک خاطرات افغانستانی و موضوعات مربوط به هویت و مهاجرت دانسته اند. این اثر توانسته با لحن واقع گرایانه و بدون ترحم طلبی، با مخاطبان ارتباطی عمیق برقرار کند و آن ها را به تفکر وادارد. از آنجا که این کتاب یکی از کتاب های عالیه عطایی است که به موضوعات جنگ و هویت می پردازد، توجه بسیاری از علاقه مندان به ادبیات معاصر را به خود جلب کرده است. این کتاب به دلیل ارزش ادبی و انسانی خود، توانسته جایگاه ویژه ای در میان آثار ناداستان به دست آورد.
نتیجه گیری و فراخوان به عمل
کتاب «کورسرخی: روایت هایی از جان و جنگ» اثری بی بدیل و عمیق از عالیه عطایی است که توانسته با قلمی توانا و روایتی صادقانه، به یکی از مهم ترین صداها در ادبیات ناداستان فارسی تبدیل شود. این کتاب نه تنها به شرح وقایع جنگ و مهاجرت می پردازد، بلکه به کاوش در ابعاد پنهان هویت، رنج و تلاش انسان برای بقا و یافتن معنا در شرایط دشوار می پردازد. «کورسرخی» همچون آینه ای است که زخم های یک سرزمین و دردهای بی شمار مردمانش را بازتاب می دهد و به ما می آموزد که چگونه از کنار رنج های دیگران به سادگی عبور نکنیم. این اثر، نه تنها یک معرفی کتاب کورسرخی عالیه عطایی است، بلکه دعوت به یک تجربه عمیق و تأثیرگذار انسانی است. درباره کتاب کورسرخی می توان گفت که این اثر یک سفر جان سوز در تاریخ معاصر افغانستان است که هر خواننده ای را به تأمل وامی دارد.
دعوت می شود تا با مطالعه کامل این اثر ارزشمند، خود را در این سفر عمیق انسانی غرق کنید و با واقعیت هایی مواجه شوید که شاید کمتر کسی جرأت بازگویی آن ها را داشته باشد. «کورسرخی» نه فقط یک کتاب، بلکه تجربه ای است که شما را ویران می کند و از نو می سازد، و معنای رنج را در وجودتان حک می کند. نظرات و تجربیات ارزشمند خود را پس از مطالعه این کتاب، در بخش دیدگاه ها با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید تا گفتگویی پربار درباره این اثر مهم شکل گیرد.