آیا این مدل کتاب‌ها به درد می‌خورد؟

آیا این مدل کتاب‌ها به درد می‌خورد؟

ساعت آخر هر روز برای بیان سخنان قوی خود چند دقیقه طول می کشد و با تمرکز روی انرژی های مثبت ، چشم های خود را می خواباند تا بخوابد. در روزهای خوب و بیان های مثبت ، خود را از خستگی دور کرد.

مدتی است که زهرا تصمیم گرفته است در مورد چیزهای خوب فکر کند و او معتقد است بهتر از ادامه فکر کردن در مورد کمبود پول و مشکلات مالی است و این کمترین کاری است آنچه او می تواند در شرایط فعلی انجام دهد. او مدت ها است که کتاب های موفقیت روانشناسی را می خواند و از زمان شروع خواندن آنها مثبت بوده است. کتاب هایی که طرفداران خاص خود را دارند و افراد زیادی که در خواندن کتاب های موفقیت روانشناسی موفق نیستند. به عنوان مثال ، “چهار اثر از فلورانس اسكاول شین” كه در گروه پرفروش سال گذشته گنجانده شده بود ، برای اولین بار خوانده شد. برخی نتایج مثبتی دارند و برخی دیگر نتیجه نمی گیرند و ترجیح می دهند وقت خود را صرف خواندن کتاب های مهم تر کنند.

اما همه خوانندگان این کتابها یکسان فکر نمی کنند و عقاید متفاوتی دارند. برخی جملات نوشته شده در اینجا را سطحی می دانند ، در حالی که برخی دیگر معتقدند که هر کتاب جمله ای بی نظیر دارد. مثلاً مهزاد وقتی در دبیرستان بود ، کتابهایی مانند این را خواند و گفت: “من هنوز بعضی از جملات چهار جمله ای را از فلورانس اسکاول شین به یاد می آورم.” من قبلاً عاشق آنها بودم ، اما اکنون از آنها متنفرم. آنها قبلاً از آخرین سال دبیرستان بهره مند شده بودند ، اما برخی از احکام سنگین آنها خوب بود. در سال سوم دبیرستان ، مثل این بود که از یک ابر عبور کرده و قوی تر شوم. “من قبلاً آنتونی رابینز را خوانده ام ، و اگر بخواهم به خواندن این کتاب ها برگردم ، ترجیح می دهم کتاب های او را بخوانم.”

امیر ، فارغ التحصیل رشته حقوق که از ایران به کانادا نقل مکان کرد ، گفت: تأثیر این کتاب ها بسیار زیاد است. البته اگر در مدار باشید و فرکانس آن مثبت است ، پس تعداد انگشت شماری از کلماتی هستند که به خوبی سازمان یافته اند. “

مهدی گفت: “خواندن این کتاب ها در سنین پایین و قبل از شناخت افکار ذهن مهم موثرتر است اما اکنون تقریباً وجود ندارد.” اما از هر کتاب و نگارش ، سرانجام کارها به نتیجه رسیده است ، اما در کل ، تفکر و تفکر مثبت این نویسندگان سطحی است. “

ایسان ، که تجربه خواندن چنین کتابهایی را دارد ، معتقد است: “چهار کتاب از فلورانس اسکاول شین خوب هستند. شاید اگر ما از یک موقعیت به آنها نگاه نکنیم ، یک درس واقعاً خوب است. برای مثال ، فلورانس گفت. مکانی که اگر می خواهید به چیزی برسید ، شرایط لازم را برای وجود آن فراهم کنید.

حتی برخی از مربیان و روانشناسان یوگا فکر مثبت می کنند و در مورد چیزهای خوب صحبت می کنند.

مریم مفاخری ، روانشناسی که پیش از این روی روانشناسی هنر متمرکز بوده و پروژه سنگ صبوری را در مراکز پزشکی برای بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی ، سرطان و سکته مغزی انجام داده است ، هم اکنون پروژه سفر Inland را آغاز کرده است.

او اکنون در فرایند درمان از عباراتی استفاده می کند و به مجله خانواده می گوید: “افرادی که این کتاب ها را می خوانند می توانند بدون شرکت در کلاسهای مختلف یا مشاوره گرفتن به خودشان کمک کنند زیرا افراد ما در داخل پتانسیل های زیادی داریم و کارهای خارق العاده ای انجام می دهیم. هیچ کس در آنجا نباید تعدادی کار را برای افراد انجام دهد فقط اگر شخصی مشکل روانی داشته باشد می تواند خواندن خود را ادامه دهد این روزها که با بحران کرونا ویروس روبرو می شویم ، کتابهایی با کمک روانشناس موفق تر می شوند ، بیشتر ما که هر روز با آن می بینیم و در تعامل هستیم ، خودمان هستیم. – تماس و تماس با ما و برخلاف شرایط قبل از کرونا ، وقتی می خواهیم از شر چیزی خلاص شویم و از آن دور شویم ، در شرایط فعلی باید با آنها روبرو شویم در آن و حل آن بنابراین ، هرکسی که بیشتر وقت خود را صرف می کند ، با کتابهایی که می خواند و بازتاب هایی را که او تمرین می کند ، می تواند خود را در حریم خصوصی خود بهتر ببیند و بشناسد و بداند تفاوت بین او و خانواده اش یا اگر اعتماد به نفس انجام کاری نداشته باشند. شغل کجاست و راه حلی برای آن پیدا می کنید؟ دوران قرنطینه شرایطی را برای ایمنی خودمان به وجود آورد که راه حل دیگری جز حل برخی از مشکلات برای خودمان نبود. “در غیر این صورت ، افراد به راحتی می توانند با تنش های شدید روبرو شوند و قادر نخواهند بود زندگی خود را در شرایط مناسب ادامه دهند.”

این روانشناس با اظهار نظر در مورد استفاده از عبارات قوی گفت: “معمولاً همه ما اعتقادات و صحبت های خودمان را داریم که در ذهن ما باقی می ماند. به عنوان مثال ممکن است فکر کنیم جذاب و دوست داشتنی نیستیم. عشق ، یا اینکه نمی توانیم کارها را به درستی انجام دهیم ، یا بدشانسی هستیم این اعتقادات باعث می شود که ما با یک روش خاص با محیط رفتار کنیم ، و وقتی شروع به گفتن چیزهای قوی کنیم جملات ، ما به بعضی از اعتقادات خود اشاره می کنیم. حالا ممکن است بپرسید ، آیا با تکرار جملات تغییر کرده ایم؟ می توانم چند روزی در مقابل آینه بایستم و بگویم خودم را می پذیرم ، اما وقتی شخصی به شما گفت که رنگ خاصی از لباس به دست شما نمی رسد ، اعتماد به نفس من زیر سوال رفته و من به حالت قبلی برگشتم. تکرار ، ما برخی از عقاید را تغییر دادیم به نهاد در ذهن ما بنابراین وقتی باورهای خود را تغییر می دهیم ، احساسات و رفتارهایمان در مواجهه با وقایع بیرونی تغییر می کنند. ممکن است از ما سؤال شود که چگونه عبارات صحیح را انتخاب کنیم و چگونه آنها را کپی کنیم تا باورهایمان را تغییر دهیم. در روانشناسی ، تحقیقات نشان داده است که خواسته ها و نیازهای ما می توانند در چهار حوزه قرار بگیرند. این چهار حوزه شامل ارتباطات ، ثروت ، سلامتی و بیان است. بنابراین می توانیم بر اساس این چهار زمینه اصلی عبارات خاصی را انتخاب کنیم تا همه جوانب وجود خود را در نظر بگیریم. البته هرکدام از این چهار منطقه به شاخه های کوچکتر تقسیم می شوند. به عنوان مثال ، ارتباطات ، روابط ، خانواده ، اجتماع ، آفریننده و غیره گنجانده شده است ، بنابراین باید بر اساس هر یک از آنها عبارات خاصی را انتخاب کنیم. تأکید مانند رنگی است که می تواند به زندگی ما بدهد. تأکید می تواند در زندگی ما مؤثر باشد زیرا این امر بر ذهن ناخودآگاه ما تأثیر می گذارد و به ما کمک می کند تا احساسات درونی خود را نسبت به خود ، دیگران و جهان تغییر دهیم. “این تغییر به ما امکان می دهد تا تغییری در زندگی خود ایجاد کنیم.”

او سالها به این نتیجه رسید که “در بسیاری از موارد ، ما خودمان را نمی شناسیم و اعتقاد نداریم ؛ بنابراین خودمان را دوست نداریم و از دیدن برخی از آسیب های داخلی خود فاصله می گیریم و خصوصیات. و ما ماسک می پوشیم. این باعث می شود که همیشه به نظر کوتاه برسیم تا از دیگران تأیید کنیم و احساسات منفی را در درون خود جمع کنیم. “این عدم تعادل را ایجاد می کند و در خارج از خودمان كه سرانجام به آسیب جدی به روان و حتی بدن ما منجر می شود. “

وی افزود: از طرف دیگر ، من اعتقاد دارم كه می توانیم کاری را در خارج از جهان انجام دهیم كه ابتدا اعتقاد داشته باشیم كه جهان در درون ماست. اما اگر من به جای اینکه خودم را دوست داشته باشم و خودم را دوست نداشته باشم از خود عصبانی می کردم ، آنچه در خارج از خودم ایجاد کردم انکار و سپاسگزاری بود. در زندگی خود در «Healing of Life» ، به او یاد می دهد كه همسرش مرد خوبی است و او را دوست دارد ، اما سرانجام او را رها می كند و عاشق زن دیگری می شود. یک مرد بسیار خوب و بی نقص است ، اما وقتی احساس طرد و بی فایده ای می کند ، نمی تواند امکانات و موفقیت های زندگی را در نظر بگیرد زیرا حق و ناخودآگاه او همه چیز را به خود می گیرد. جهتی که خود را دوست داشتنی ثابت کند. اینطور نیست و همیشه رد خواهد شد. “بنابراین ما باید اعتقادات و احساسات درونی خود را به خواسته های خارجی خود برگردانیم و با رها کردن این باورهای شکست خورده و رفع آنها ، به خودمان اجازه می دهیم که خود را در جهان تجربه کنیم.”

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا