ابراهیم فیاض، استاد مردم شناسی دانشگاه تهران درباره اهمیت تاثیر موسیقی بر جامعه و همچنین درباره ارتباط موسیقی و ایجاد تفکر در جامعه گفت: هنر بعد فکری در جامعه ایجاد میکند، تمدن بدون هنر فرم پیدا نمیکند و زیربنای اصلی هنر، موسیقی است.
مهمترین بخشهای گفتگوی ابراهیم فیاض را در ادامه میخوانید:
علوم تجربی که بر اساس علوم ریاضی بنا شده، اگر بخواهد تحقق خارجی در تکنولوژی پیدا کند باید بر هنر تکیه کند. اگر هنر، فرم خارجی به تکنولوژی ندهد، تکنولوژی هرگز به وجود نخواهد آمد. علت صوری تحقق تکنولوژی در جامعه هنر است، موسیقی تفکر ایجاد میکند و تفکر به فلسفه پیوند میخورد.
ایران، اولین کشوری است که در سطح جهانی مدنیت را به وجود آورد، داریوش اولین امپراطوری جهانی بود که مولتیکالچرالیسم (چندفرهنگی) را در کشور خود حاکم کرد و توانست یک الگوی صحیح حکومتی در جهان ایجاد کند.
مدنیت، در بعد بیرونی نیز ایران را از لحاظ تاریخی به مرکز فرهنگی خاورمیانه و آسیای غربی تبدیل کرده است، در این فرهنگ کهن، هنر ایران نیز در بسیاری از موارد به بالندگیهای بزرگی دست پیدا کرد از جمله موسیقی، بدون موسیقی، رشد فکری، فرهنگی و فلسفی هیچ جامعهای ممکن نیست.
جامعه ایران یک جامعه بالنده است و این بالندگی هیچگاه متوقف نشده، بر خلاف سنتگراها و غربگراها که همواره سعی در منحرف کردن این بالندگی داشتهاند، مردم اما بسیار واقعگرایانه رو به جلو حرکت میکنند.
موسیقی، هنریست که به طور مستقیم با تفکر و فلسفه عجین است، تخیل را به شدت افزایش میدهد، هرچقدر نوع موسیقی ارائه شده دارای مفاهیم عمیقتری باشد، تفکر و اندیشه درستتری ایجاد میکند.
بشر زبان سهگانه موسیقایی، ریاضی و گفتاری دارد، زبان موسیقی زبان گفتوگوی جهان با انسان و ریاضی؛ زبان گفتوگوی انسان با جهان است و زبان گفتاری هر دوی این گفتوگوها را در بر میگیرد.
در یک مقطع زمانی فوتبالیستها گروه مرجع جامعه بودند، بعد از آن سینماگرها و اکنون اهالی موسیقی گروه مرجع جامعه را تشکیل میدهند.
بومگرایی اندیشه در کشور ما آغاز شده و مهمترین مقوله آن موسیقی است، در حال حاضر از طرفی جامعه مااکنون به سرعت به سمت بومگرایی در حال حرکت است و از طرف دیگر نیز موسیقی بومی در تمام جهان در حال اوج گرفتن است، اما حساسیتهایی درباره موسیقی در کشور ما وجود دارد که نه دینی، نه شرعی و نه قانونی است، فقط باعث بلبشو و آشفتگی شده و فرصتی برای خودنمایی موسیقی غیر هنری و سخیف ایجاد میکند.
البته که موسیقی و هنری که باعث مفسده شود باید حرام و ممنوع باشد، اما آیا همه انواع موسیقی این حالت را دارد و باعث مفسده میشود؟ باید مسئولین هنر و فرهنگ توجه ویژهتری به موسیقی جدی دارای ریشه و تفکر داشته باشند، باید با موسیقی خوب جلوی موسیقی بد را گرفت.
میتوانم بگویم که ریشه موسیقی اصیل و دارای مفاهیم عمیق در کشور ما قطع شده، موسیقیای هم که الان در کشور بیشتر رواج دارد مانند یک بوتهاست که توسط باد وزنده از سمت غرب حرکت میکند. وقتی این اتفاق میافتد سلیقه جامعه تغییر کرده و به سمت موسیقی جاری در سطح میرود که نتیجه آن ایجاد روحیه خشن، سطحینگری و بدآموزی در جامعه است.
موسیقیای هم که در مدرسه توسط دانشآموزان و معلمشان همخوانی میشود، یک هشدار برای سیستم آموزشی کشور محسوب میشود، هر قدر دیرتر به فکر جبران بیفتیم، جامعه بیشتر درگیر اینگونه موسیقیهای با مفاهیم سخیف میشود.
نتیجه بیتوجهی به موسیقی و هنر دارای اصالت، ابتذال هنری و ابتذال فکری است، که باعث عقبماندگی جامعه از نظر فکری و اجتماعی میشود. با ادامه این روند جامعه مدنی ما دچار اختلال میشود و چه بسا که تا حدی نیز شده است. تنها راه رهایی از این وضعیت، احیای هنر بومی است.