برخی هر تصمیم توسعه‌ای را خلاف ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی تلقی می‌کنند/ این یعنی پایان دادن به منافع ملی/ مسئولین از خواب جزمی بیدار شوند

ابوالفضل خدائی ـ ماهان نوروزپور: دیپلماسی پویا، سیاست خارجی متوازن، تعامل هوشمند و گسترش همکاری‌ها با همسایگان، پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای، گره نزدن معیشت مردم و اقتصاد کشور به مذاکرات احیای برجام، افزایش نقش تجارت خارجی در سیاست خارجی کشور با تکیه بر دیپلماسی اقتصادی و مسائلی از این قبیل، جز اولویت های دولت سیزدهم در موضوع سیاست خارجی معرفی شده است.در این بین دولت و وزارت خارجه تاکید کردند که موضوع دیپلماسی اقتصادی را به عنوان یک اولویت جدی در این حوزه پیگیری می‌کنند ولی تا کنون برنامه جدی در ارتباط با موضوع دیپلماسی اقتصادی مشاهده نشده است و بسیاری از فرصت ها که پیش از این می توانست محقق شود از بین رفت. از طرفی با حمله روسیه به اوکراین وضعیت احیای برجام نیز پیچیده تر شد و عدم رفع تحریم ها همچنان بر فضای اقتصادی کشور سایه افکنده است. مواضع دو کشور چین و روسیه علیه تمامیت ارضی ایران نیز عدم توازن در سیاست خارجی را نمایان تر ساخت و لزوم بازنگری ایران در این روند را ضروری تر ساخت. بررسی تحولات اخیر در سیاست خارجی موضوع گفتگوی مجله خانواده با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در کافه خبر بود که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

برخی هر تصمیم توسعه‌ای را خلاف ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی تعریف می‌کنند/ مسئولین از خواب جزمی بیدار شوند/ این یعنی پایان دادن به منافع ملی

برای شروع به مساله روسیه بپردازیم. به نظر شما هدف این کشور از بیانیه مشترک با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اتخاذ موضع علیه تمامیت ارضی ایران چه بود؟ آیا روس ها از این اقدام هدف و پیامی داشتند؟

مواضع و نظرات من در مورد این دست اتفاقات مشخص است به همین خاطر از بیانیه‌ی مشترک سازمان همکاری خلیج‌فارس غافل‌گیر نشدم. اگر شما یک شناخت کلی از روسیه داشته باشید؛ این مساله برایتان چندان غافل‌گیر کننده نخواهد بود. کشورها بر اساس منافع ملی خود عمل می‌کنند.آن‌ها وقتی بخواهند یک تصمیمی بگیرند یا یا رفتاری را انجام دهند؛ منفعتشان را محاسبه می‌کنند.رفتارهای سوگیرانه‌ی روسیه علیه ایران تازگی ندارد. این کشور تا به حال شش رای علیه ایران در سازمان ملل داده است. کشوری که حاضر است سطح اول تسلیحات نظامی خود مثل اس۴۰۰ و سوخو ۳۵ را به کشورهایی که دوست آمریکا هستند مثل عربستان یا ترکیه می‌دهد، اما سطح دوم تسلیحات نظامی‌اش مثل اس۳۰۰ را به سختی به ایران می‌فروشد. دیدیم که سوخو ۳۵ ها را هم به ایران نداد. روسیه هم مثل همه‌ی کشورها بر اساس منافع ملی خود عمل می‌کند. وقتی مسولان جمهوری اسلامی از عنوان منافع راهبردی استفاده می‌کنند؛ من در دلم می‌گویم آن‌ها دچار سادگی شده اند. برخلاف نظر برخی از دوستان که در بیانیه‌ی مشترک سازمان همکاری خلیج فارس گفتند روسیه دچار سادگی شده؛ من می‌گویم اتفاقا این ایران است که سال‌هاست در رابطه‌ی با روسیه دچار سادگی شده است. لذا وقتی روسیه دست گذاشت روی جزایر سه گانه‌ی ایرانی که حساسیت ملی برای ملت ایران دارد؛ هیچ غافل گیر نشدم. این عمل روسیه حاوی دو پیام بود. پیامی به کشورهای عربی داد که اگر کشورهای عربی در این شرایط سخت تحریمی روسیه را همراهی کنند، روسیه هم به آن‌ها کمک خواهد کرد. پیام دیگر روسیه هم خطاب به ایران بود. آن‌ها نمی‌خواهند منافع برجامی‌شان از بین برود. با مذاکرات اخیر ما با آمریکایی‌ها برای کاهش تنش‌ها، روسیه احساس کرد که منافع‌ برجامی‌اش نادیده گرفته شده است.

برخی هر تصمیم توسعه‌ای را خلاف ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی تعریف می‌کنند/ مسئولین از خواب جزمی بیدار شوند/ این یعنی پایان دادن به منافع ملی

بیشتر بخوانید:

فلاحت پیشه: حفظ مردم در پرتگاه مشکلات، به یک سیاست تبدیل شده

یک پنجم جمعیت افغانستان در ایران؛ روزی ۱۰ هزار افغانستانی وارد کشور می‌شوند

اصلا برجام از اول دو طرف بیشتر نداشت. ایران و آمریکا، باقی طرف‌ها را ایران خودش برای خودش ساخت بخاطر تابوهای بیهوده‌ای که در سیاست درست می‌کند. از آنجایی که مذاکره با آمریکا در کشور ما یک تابو است؛ کشورهای دیگری را به عنوان واسطه‌ی مذاکرات ردیف کردیم. منتها آن‌ها در نقش واسطه باقی نماندند. در دنیای امروز هیچ‌کس کار مجانی انجام نمی‌دهد. همه‌ی این کشورهایی که ما به عنوان واسطه گماشتیم؛ برای خود منافع برجامی تراشیدند. روسیه هم اگر تا یک جایی با برجام پیش آمد به این خاطر بود که منافع برجامی داشت. ساز و کار عمان هم که برای احیای برجام پیش گرفته شد هم اروپایی ها ناراحت بودند هم روسیه.

من بارها گفتم در مورد اوکراین، منافع کشور را از آتش جنگ اوکراین خارج کنیم. دوسال است که می‌گویم منافع ایران نباید قربانی جنگ اوکراین بشود. الان تمام اسلحه‌های دنیا دارد در جنگ اوکراین استفاده می‌شود. بخشی زیادی اسلحه با تنوع بسیار بالا بکار گرفته می‎شود. اما غربی‌ها پهپادهای ایران را پیراهن عثمان می‌کنند. ادعای فروش پهپادهای ایران به روسیه که حتی اوکراین اسناد قابل دفاعی برای اثبات مدعای خود ندارد اما کشورهای اروپایی می‌گویند که دیگر مسئله‌ی ما با ایران فقط هسته‌ای نیست بلکه جنگ اوکراین است. حال به همین خاطر اسم سپاه پاسداران باید برود در لیست سیاه و ذیل سی‌اف‌تی قرار بگیرد. آنوقت دارند بر سر اینکه واگنر را که یک گروه جانی جنایتکار و بی‌رحم است، در لیست نارنجی قرار دهند یا نه. ما در جنگ اوکراین هزینه دادیم اما هیچ منفعتی کسب نکردیم. شاید این موضع اخیر روسیه علیه تمامیت ارضی ایران باعث شود که مسوولین ما از خواب جزمی بیدار شوند.

راهکارهای شما برای برون رفت از این وضعیت چیست؟چطور می‌شود از منافع ملی در این وضعیت نگهبانی کرد؟

من فکر می‌کنم روس‌ها انتظار داشتند که ایران به آن‌ها موشک بالستیک بدهد اما از آنجایی که اینکار صورت نگرفت این موضع را گرفتند. در مورد مساله‌ی پهپادهای ما در اوکراین هم، امکان بیرون کشیدن تدریجی خود از این ورطه‌ی پرآشوب را داریم. البته چنین روندی اصلا به معنای خراب شدن رابطه‌ی روسیه و ایران نیست. در مناسبات بین کشورها چنین نوساناتی رایج‌ است. همانطور که روس‌ها ۶ قطع‌نامه علیه ما صادر کردند اما رابطه‌ی ما با روسیه قطع نشد. روس‌ها مجبورند که واقعیت سیاسی ایران را درک کنند. مشکل سیاست خارجی ما این است که اصل نه شرقی و نه غربی را کنار گذاشتیم. الان در نقطه‌ای قرار گرفتیم که بازیگری مثل روسیه انتظار دارد ایران هر گونه رفتارش با غرب را با مسکو هماهنگ کند. زمانی که رژیم حقوقی دریای خزر مطرح شده بود.یک مسوول ایرانی که داشت با پوتین مذاکره می‌کرد مورد تحقیر پوتین قرار می‌گیرد. آقای پوتین یک کاغذ و خودکار بر می‌دارد و با کشیدن یک خط می‌گوید از فلان نقطه تا فلان نقطه حد شماست و بعد با عصبانیت به مسوول ایرانی می‌گوید؛ در ضمن شما دارید با آمریکایی‌ها می‌بندید. در همین موضع اخیر روسیه یعنی نادیده گرفتن تمامیت ارضی ایران هم این مساله پررنگ بود. آقای لاوروف، وزیر امور خارجه‌ِ روسیه، بعد از چند روز گفت که ایرانی‌ها دارند با آمریکایی‌ها مذاکره می‌کنند در حالی که برجام قابل احیا نیست. وسط این دو ماجرایی که نقل کردم، در سال اول مجلس کنونی اتفاق دیگری هم افتاد. وقتی جو بایدن رییس‌جمهور شد، کانال‌های دیپلماتیک بین ایران و آمریکا فعال شد. بعد پیامی از طریق مجلس ما برای پوتین فرستاده شد که روس‌ها به شکل تحقیرآمیزی با آن برخورد کردند. سفیر ایران،رییس کمیته‌ی سیاست خارجی روسیه و رییس مجلس ایران روی یک کاناپه‌ی سه نفره نشسته بودند. این استقبال تحقیرآمیز بود. پوتین هم به رییس‌مجلس ایران دیدار نداد. روس‌ها فقط اعلام کردند که مخالف تنش‌زدایی ایران و آمریکا هستند. فرصت احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد.

برخی از کارشناس‌ها می‌گویند موضع اخیر چین و روسیه بر سر تمامیت ارضی ایران نشان می‌داد که این دو کشور دارند خود را به لحاظ امنیتی از ایران جدا می‎‌کنند تا در قاب امنیتی آمریکا و ناتو قرار نگیرند. شما با این تحلیل موافقید؟

توان و قدرت ایران را نیز نباید نادیده گرفت. به هیچ وجه به دنبال تنش بین رابطه‌ی روسیه و ایران و چین نیستم. من معتقدم ما باید به همان سیاست نه غربی و نه شرقی بازگردیم. نقطه‌ای که کشور بتواند مستقل تصمیم بگیرد. بدون توضیح‌دادن به روسیه رفتارش با غرب را تنظیم کند و بدون توضیح‌دادن به غرب، رفتارش را با چین و روسیه تنظیم کند. عربستانی که ما سال‌ها به عنوان یک کشور وابسته به غرب او را معرفی کردیم؛ با همه‌ی کشورها همکاری می‌کند. کشورها به این نتیجه رسیدند که به میزانی استقلال دارند توان مانور نیز دارند. ایران هم کشور قدرت‌مندی است. هم از نظر ژئوپلتیک که دو سوم خلیج‌فارس در اختیار ماست. هم از نظر دفاعی که مهم‌ترین اصل در مقوله مناسبات بین‌المللی قدرت است؛ به مرحله‌ی خوداتکایی رسیده است. ایران می‌تواند در سیاست خارجی نه شرقی و نه غربی عمل کند. اما نگاه ما به شرق بسیار استعماری تعریف شده است. در گذشته کسانی که هم غربی و هم شرقی را قبول داشتند؛ این دو را مقابله هم قرار می‌دادند اما ما چنین نکردیم. روسیه و چین انتظار دارند ایران در هر تصمیمی و رفتاری با آن‌ها هماهنگ باشد.

اما قدرت ایران را هم نباید نادیده بگیریم. اجازه بدهید من نظرم را در مورد تحلیل‌هایی که می‌گویند ایران در خطر جنگ قرار گرفته است واضح بگویم. نگاه من به روابط بین‌الملل واقع‌گرایانه است. در این نگاه ما باید کارت‌های چانه‌زنی خود را حفظ کنیم. اتفاقی که در همین ساز و کار عمان افتاده این است که آمریکایی‌ها سعی می‌کنند با حفظ ساختار تحریم‌ها تنش‌های خود با ایران را مدیریت کنند. ایران هم باید با حفظ ساز و کارهای قدرت با آمریکا تنش‌زدایی کند. مثلا در زمینه‌ی مدیریت برنامه‌های هسته‌ای یا آزادسازی زندانیان. وقتی بعضی از افراد می‌گویند ممکن است ایران، رقیق کردن سوخت ۶۰ درصد را بپذیرد؛ من می‌گویم کار بسیار خطرناکی است.ایران به جای اینکه ساختار تحریم را از بین ببرد، با چنین کاری ساختار قدرت خودش را نابود می‌کند.سوخت ۶۰ درصد بخشی از قدرت ایران است. آیا این سوخت به لزوما به معنای بمب اتم است؟ نه. معنای قابلیت دارد. قابلیتی که به ایران قدرت می‌دهد. کشور ما باید حداقلی از قابلیت را داشته باشد. وقتی کشور ما در کنار خود، اسرائیلی را دارد که هر روز حرف از جنگ علیه ایران می‌زند. از آن طرف هم آمریکا یک هفته در میان حرف از گزینه‌ی نظامی می‌زند پس ایران در مساله‌ی هسته‌ای هم قابلیت دفاعی خود را حفظ کند. این حرف به معنای حصار کشیدن دور کشور نیست بلکه به معنای قدرت پشتیبانی از دیپلماسی است.

برخی هر تصمیم توسعه‌ای را خلاف ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی تعریف می‌کنند/ مسئولین از خواب جزمی بیدار شوند/ این یعنی پایان دادن به منافع ملی

بیشتر بخوانید:

چین کمونیست را کرده‌ایم ضامن روابط دو کشور مسلمان عضو امت اسلامی / روابط ما با عربستان بهتر که نمی شود، بدتر هم خواهد شد

نگاه به شرق با پرستش شرق فرق می کند/ نگاه به شرق یعنی منافع ملت ایران؛ پرستش شرق یعنی نابودی منافع ملی و حمایت از منافع چین و روسیه

تحولات داخلی روسیه به ویژه شورش ارتش واگنر چه تاثیری بر روابط ایران و روسیه گذاشته است با توجه به اینکه ما قرارداد ۲۰ ساله و خرید سوخو ۳۵ را با روسیه داریم؟

من فکر می‌کنم ادامه‌ی جنگ، آینده‌ی روشنی را برای پوتین به بار نخواهد اورد. مسیری که پوتین در آن گام بر می‌دارد و کشورهای غربی هم او را تحریک می‌کنند که این راه را ادامه بدهد دو امکان را برای او به وجود می‌آورد. اگر او وارد تنش زدایی نشود؛ روسیه به شرایط ۱۹۱۷ باز می‌گردد. زمانی که بولشویک ها و منشویک‌ها در روسیه درگیر بودند و روس‌ها مجبور شدند که یک طرفه از جنگ جهانی اول خارج شوند و یک سوم سرزمین‌های آن زمان خود را واگذار کنند. امکان دوم این است که پوتین مجبور به استفاده‌ی تاکتیکی از سلاح‌های هسته‌ای خود بشود که آنوقت دنیا وارد یک فضای جدید می‌شود. به همین خاطر روسیه در این شرایط اصلا کشوری نیست که ما با او قراردادی ۲۰ ساله ببندیم.به طور معمول در دنیای امروز با کشورهایی که فاقد ثبات سیاسی هستند و درصد ریسک و خطر آن‌ها زیاد است قراردادهای ۲۰ ساله نمی‌بندند. یکی از نشانه‌های راهبردی نبودن رابطه‌ی ایران و روسیه و حتی عادی نبودن رابطه‌ی این دو کشور در حد عربستان و ترکیه، همین قراردادهایی است که با این کشور می‌بندیم. قراردادهایی که روسیه با ما می‌بندد پر هزینه‌تر و زمان‌برتر است. مثلا قرارگاه هسته‌ای بوشهر را با یازده سال تاخیر و هزینه‌های بسیار گزافی به ما تحمیل کردند. سامانه‌ی موشکی اس ۳۰۰ را با چه مکافات و دردسرهایی به ما فروختند در حالی که توافق روسیه با برخی کشورها برای فروش اس ۴۰۰ بعد از قرارداد ما بود اما زودتر تحویل داده شد. در مورد سوخو۳۵‌ها هم که می‌بینید چقدر وقت‌کشی می‌کنند. نگاهی که روسیه به ایران دارد درست مثل نگاهش به گروه واگنر است. ایران نمی‌تواند بازیگر نقش‌هایی باشد که بخشی از جاه‌طلبی‌های یک دیکتاتور است.

به نظر شما آیا ما در حوزه‌ی دیپلماسی و میدان دچار ضعف شدیم و اینکه توازن این دو از بین رفته است؟ اگر چنین نیست چرا ما حقابه‌ی خود را از طالبان نمی‌گیریم؟

در مورد طالبان ایران می‌توانست بهتر عمل بکند. مهم‌ترین چالش‎ ما با این کشور حقابه‌ی هیرمند است. سالی بیش از ۸۰۰ میلیون متر مکعب اب باید وارد کشور ما می‌شد و در این دو سال فقط چهار میلیون متر مکعب آب وارد کشور شده است. این مقدار هم بخاطر سیلاب‌هایی بوده که طالبان نتوانسته جلوی آن را بگیرد. وقتی ما مساله‌ی حقابه‌ی خود را حل نکردیم؛ دلیلی نداشت که ما سفارت قانونی افغانستان را به طالبان تحویل بدهیم بدون اینکه امتیازی از آن‌ها بگیریم. در سیاست خارجی کار بدون ما به ازا انجام دادن یعنی خلاف منافع ملی عمل کردن. نمی‌دانم چرا در این زمینه کسی مواخذه نشد. جالب است که برخی از آقایان می‌گویند سفارت را پس بگیریم! اصلا وقتی شما سفارت را پس بگیرید طرف مقابل دیگر حاضر به آن سفارت بازگردد که شما بخواهید سر آن چانه زنی کنید؟ این چیزها اشتباهاتی است که دولت ما مرتکب شده است. در دنیای امروز کشورهای کوچیک با کشورهای بزرگ هم روابط توام با ما به ازا را شکل می‌دهند اما ایران به طالبان امتیاز می‌دهد. ایران می‌تواند از راه‌های دیگه مثل قطع کردن دست طالبان از مواد مخدر به آن‌ها فشار بیاورد اما اینکارها صورت نگرفت. به نظر من مرعوب‌ترین کارشناسان در حوزه‌ی افغانستان به مسوولین ما جهت دادند که کشور این استراتژی بد را پیش گرفت. رابطه‌ی طالبان با ایران رابطه‌ی غیر متعارفی است. ایران هم باید از ابزارهای غیر متعارف خود استفاده بکند و دست طالبان را در مواد مخدر و قاچاق محدود کند و در موضوع پناهندگان افغان و در موضوع مبادلات اقتصادی قدرت چانه‌زنی خود با طالبان را حفظ کند. سیاست انسداد مرزها در ایران قربانی قاچاق شده است. هیچ کشوری به اندازه‌ی ایران برای انسداد مرز بودجه نگذاشته است. چرا مرز در ایران بسته نشد؟ چون در مرز منافع قاچاق حکمرانی می‌کند. قاچاق مواد مخدر و… این منافع را باید کنار زد و تنها منفعتی که باید در مرزها حاکم بشود منفعت ملی است.

چرا با توجه به اینکه با عربستان توافق شد اما تنش‌زدایی بین ما و عربستان صورت نگرفته است. به ویژه با تنش‌های تازه‌ای که بر سر میدان گازی آرش به وجود آمده است؟

به هر حال کشورها در مناسبات خود نقاط ضعف‌شان را به نقاط قوت طرف مقابل وصل می‌کنند و از این راه نقطه ضعف خود را می‌پوشانند. کشورهای عربی نقطه ضعف ژئوپلتیک و امنیتی داشتند. می‌دانستند که آمریکایی‌ها هم حاضر به کمک کردند نیستند. هدفی که عربستانی‌ها از کاهش تنش با ایران داشتند اهداف امنیتی و ژئوپلتیکی بود. او سعی کرد نقطه ضعفش را به نقطه‌ی قوت ایران وصل کند. ایران نقطه ضعفش اقتصادی بود. ایران هم باید سعی می‌کرد نقطه‌ ضعف خود را به نقطه‌ی قوت اعراب وصل کند. اما اتفاقی که افتاد این بود که عربستانی‌ها دارند سیاست‌های امنیتی خود را پیش می‌برند و در حوزه‌ی اقتصادی حاضر به هیچ گونه همکاری با ایران نشدند. تنها همکاری‌شان این بود که بخشی از منابع مسدود شده‌ی ایران در عراق برای هزینه‌ی حج به عربستان داده شد. یعنی همین مساله هم به سود عربستان شد. عربستانی که سالی ۱۶۰ میلیارد دلار از حج در آمد کسب می‌کند. اصل توافق برای تنش زدایی پسندیده بود اما اتفاقی که تا حالا افتاد این بود که نقطه‌ی ضعف آن‌ها به نقطه‌ی قوت ما وصل شده اما نقطه‌ی ضعف ما در اقتصاد به نقطه‌ی قوت آن‌ها وصل نشده است. ما شاهد وقت‌کشی از سوی اعراب هستیم. آن‌ها دارند ما را در چالش‌ها و آزمون‌های جدی قرار می‌دهند. سر موضوع جزایر تحریک‌ها بیشتر شده است. در موضوع میدان گازی آرش، حق چهل درصدی ایران را نادیده می‌گیرند. حتی اینکه اعراب حاضر نشدند زیر عکس سردار سلیمانی کنفرانس خبری انجام دهند هم داشتند ما را آزمون می‌کردند. و متاسفانه در این آزمون‌ها بیشتر منافع طرف مقابل لحاظ شده تا منافع ایران.

چرا با توجه به حاکمیت یک‌دست گره‌های کور سیاست‌خارجی باز نشد؟چه کسی باید ورود کند تا این گره ها را باز کند؟ تصور می‌شود با وجود حاکمیت یک‌دست تکلیف برجام هم مشخص شود اما چنین نشد.

دوران برجام سپری شده است. یعنی یک‌سال و نیم پیش حدودا؛ آخرین فرجه‌ی احیای برجام بود. الان هم که اروپایی‌ها گفتند به لغو تحریم‌های موشکی ایران رضایت نمی‌دهند. اگر اروپایی‌ها جلوی لغو تحریم‌های موشکی ایران را بگیرند؛ تیر خلاص به برجام زده‌اند. من معتقدم دوره‌ی برجام گذشته است. مگر اینکه اتفاقی شکل بگیرد که دولت آمریکا برجامی را با ایران امضا کند و به تصویب کنگره برساند تا رییس‌جمهور آمریکا نتواند به راحتی از آن خارج شود که چنین احتمالی بسیار بعید است. در حال حاضر طرفین یک میز قرمز درست کردند و دارند تنش‌هاشان را مدیریت می‌کند تا مانع تساعد تنش و بحران بشوند و برخی از اختلافات را به صورت محدود حل کنند. در مورد اینکه چرا فرصت احیای برجام از دست رفت باید بگویم فرصت اول را بایدن کشت. دموکرات‌ها قول داده بودند که احیای برجام جزء بیست فرمان روز اول کاری بایدن خواهد بود اما اینطور نشد. بایدن همان فشار حداکثری ترامپ را در پیش گرفت. وقتی هم که در مذاکرات آمریکایی‌ها از این سیاست کنار کشیدند، طرف ایرانی زمان را کشت بخاطر نقشی که روس‌ها بازی کردند و اوکراین را به مساله‌ی ما تبدیل کردند. الان برای هیچ کس برجام مهم نیست و مسااله‌ی ما شده مساله‌ی اوکراین. برای ایران هم دیگر برجام اهمیتی ندارد.

در چنین وضعیتی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را در مناسبات بین ایران و آمریکا مهم می‌دانید با توجه به اینکه ران دسانتیس، نامزد تندروی جمهوری‌خواه هم کاندید شده است؟

ایران باید با فرض پیروزی ترامپ در انتخابات سیاست‌های خود را تنظیم کند. همه‌ی حمله‌های قضایی که علیه ترامپ صورت می‌گیرد؛ اثری روی محبوبیت او در نظرسنجی‌ها ندارد.این به معنای پیش‌بینی نیست. ما در سیاست‌ها باید بدترین شرایط را محاسبه کنیم. به همین خاطر می‌گویم حتی اگر برجام را همین فردا هم امضا کنیم؛ پایدار نخواهیم بود. اگر دو سال پیش برجام امضا می‌شد؛ به گونه‌ای ریشه می‌دواند که رییس‌جمهور بعدی نتواند آن را لغو کند. به ویژه اینکه سیاست فشار حداکثری ترامپ و خروج از برجام شکست خورد و این در آمریکا اثبات شده است. ما نباید وقت خود را صرف برجام کنیم. ایران باید تنش‌های میان خودش و اروپا و آمریکا را مدیریت کند و روابطش با چین و روسیه را واقعی‌سازی کند و یک برنامه‌ی سیاسی برای کشورهای همسایه داشته باشد.

چرا با وجود حاکمیت یک‌دست ما شاهد مواضع دو گانه هستیم و هیچ نتیجه‌ی دندان‌گیری در سیاست‌خارجی نصیب کشور نشده است؟ آیا می‌‎توان امیدی به دولت فعلی برای رفع دست کم بخشی از بحران های موجود داشت؟

یکی از مشکلاتی که در نظام تصمیم‌گیری ما وجود دارد این است که تصمیم‌گیران مسوولیت تصمیم خود را بر عهده نمی‌گیرند. مثل همین قضیه‌ی حجاب که پیش آمده است.کسانی که این مواضع را می‌گیرند به نتیجه‌بخش بودن تصمیم خودشان اطمینان ندارند. من حجاب با موضوع ویدیو،ماهواره و کاست در گذشته را مقایسه می‌کنم. مقابله با پدیده‌های اجتماعی از راه‌های اقناعی است نه راه‌های اجباری. این همه نهاد و دستگاهی که برای تبلیغ حجاب و گسترش حجاب در جامعه بودجه گرفتند؛ موفق نشدند و الان پشت قوای قهریه، پنهان شدند. این قابل قبول نیست. یا پاسخ‌گو باشند یا کنار بروند. همین‌هایی که برای کار فرهنگی بودجه گرفتند و شکست خوردند؛ قوای قهریه را تحریک می‌کنند که با زور باید حجاب را درست کرد. ما می‌بینیم که جرایم در ۱۵۰ میلیون تومن و بیشتر دیده شده است. این‌ها دارند مردم را از این مملکت فراری می‌دهند. وقتی شما کسی که در ماشین شخصی خودش حجاب ندارد را جریمه می‌کنید چطور انتظار دارید که در این کشور بماند و کار کند؟ شما یک جوان را بخاطر بی‌حجابی جریمه‌ی نقدی می‌کنید که ممکن است خانواده‌اش مذهبی باشند اما خودش طرفدار حجاب نباشد. با اینکار حتی مذهبی‌ها را از حجاب زده می‌کنید.این‌ها واقعیت‌هایی است که نشان دهنده‌ی یک دید تک بعدی در جامعه‌ی ماست.

الان دنیا در حال سرمایه‌گذاری برای هوش مصنوعی است. کشورهای مختلف سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در این زمینه می‌کنند. در سیاست‌خارجی دشمنی‌ها علیه ما صورت می‌گیرد حتی دوستان ما علیه ما بیانیه صادر می‌کنند آنوقت آقایان با افتخار می‌گویند ما شبانه روز درگیر نوشتن قانون عفاف و حجاب هستیم. پنج سال دیگر نتایج کارهای کشورهای دیگر و نتیجه‌ی کار این آقایان را ببینیم. آنوقت نگاه کنیم که وضعیت حجاب در ایران چگونه است.

برخی از افراد عقده‌های شخصی خود را به عنوان یکسری احکام شرعی به جامعه تحمیل می‌کنند. کارها دارد به آدم‌های عقده‌ای سپرده می‌شود. یک‌سری حکم‌ها نشان دهنده‌ی عقده‌هاست. شما با تحقیر کردن فقط مردم را سر لج خواهید انداخت. به ویژه همیشه این اتفاق در دو دولتی رخ داده که با شعارهای اقتصادی سر کار آمدند و اقتصاد کشور در زمانه آن‌ها بدترین شرایط خود را سپری کرده است. این دو دولت به ابتدایی‌تری وعده‌های خود عمل نکردند آنوقت جامعه چرا باید به حرف‌شان گوش بدهد؟

برخی هر تصمیم توسعه‌ای را خلاف ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی تعریف می‌کنند/ مسئولین از خواب جزمی بیدار شوند/ این یعنی پایان دادن به منافع ملی

آیا شما فکر می‌کنید رابطه با آمریکا خلاف ماهیت و ایدئولوژی جمهوری اسلامی است؟ و برقراری آن به نظام آسیب وارد می کند؟

من این تفسیرها را خلاف تعریف از قدرت کشورها می‌دانم. اخیرا کسی گفت حمله‌ به پراید، حمله به فلان مقام کشور است. در مجلس هشتم ضمن بودجه قانونی تصویب کردیم که سالیانه ده درصد تعرفه‌ی خودروهای خارجی کاهش پیدا کند؛ برای اینکه خودروسازان داخلی ترغیب بشوند که کیفیت را بالا ببرند و مردم ما خودرو های با کیفیت جهانی مصرف کنند. در همان زمان این طرح را به بالاترین نهادهای کشور کشاندند به طوری که مانع اجرای این قانون شدند. عده ای در داخل هر تصمیمی در راستای توسعه در کشور را به ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی ایران ربط می‌دهند. این یعنی ما داریم به منافع ملی خود پایان می‌دهیم.

آمریکا دشمن منافع ایران است. کمتر کشوری در دنیا علیه ملت ایران دشمنی می‌کند اما همین دشمنی را هم باید مدیریت کرد. همین آمریکا در برخی موقعیت‌ها به ایران امتیاز داد. مثل برجام. ایران تنها کشوری بود که ذیل فصل هفت با آمریکا مذاکره کرد و با غنی‌سازی برگشت. در برخی موارد آمریکایی‌ها مجبورند به ایران امتیاز دهند. آمریکا قدرت گذشته‌ی خود را ندارد. ما می‌توانیم سیاست‌های کشور خود را پیش ببریم. وقتی می‌گویند ما اگر با آمریکا مذاکره کنیم عمود خیمه‌ی نظام می‌ریزد اشتباه است. ما چندین بار با آمریکا مذاکره کردیم وزاری خارجه کشور روبروی هم نشستند و عمود خیمه‌ی نظام هم فرو نریخته است. قدسی کردن مسائل سیاسی به ضرر جامعه‌ است. به راحتی برخی از دوستان توهین می‌کنند. از مجموعه‌ی این دوستان کسانی می‌توانند کاسبی تحریم کنند. فرزندانشان منابع کشور را به خارج از کشور ببرند. اما به کسانی که در داخل کشور هستند و هیچ منفعتی در غرب ندارند توهین می‌شود. ترامپ ظلم زیادی به این کرد اما ای کاش یکی از وعده‌های او عملی می‌شد. آنجایی که گفت من می‌خواهم حساب‌های فرزندان مسوولان و خود مسوولان ایرانی در آمریکا را مسدود کنم. آنوقت می دیدیم صدای چه کسانی در ایران در خواهد آمد. صدای همین کسانی که شعار مرگ بر آمریکا می‌دهند. موضوع مذاکره و تنش زدایی را به یک تابو تبدیل کردند. این‌ها منافع‌شان در این امر است. کشور را دچار تحریم می‌کنند و خودشان کاسب تحریم می‌شوند. شبکه‌های مجازی را فیلتر می‌کنند و خودشان کاسب فیلتر شکن می‌شوند. امتیازاتی ذیل بودجه به دستگاه‌هایی داده می‌شود که فقط شعار می‌دهند. اگر مملکت مدینه‌ی فاضله‌ایست که شما در اینجا هستید پس چرا فرزندان شما در اینجا نیستند؟ اگر وضع مملکت‌ ما عقب مانده‌تر از محل زندگی فرزندان شماست، شما هم بروید همانجا و بگذارید کسان دیگری مملکت را اداره کنند. توهین‌هایی که به بازیگران دلسوز سیاست ایران می‌شود بسیار ظالمانه است.

برخی هر تصمیم توسعه‌ای را خلاف ارزش‌های اصیل جمهوری اسلامی تعریف می‌کنند/ مسئولین از خواب جزمی بیدار شوند/ این یعنی پایان دادن به منافع ملی

به عنوان سوال پایانی هدف آمریکا از بیشتر کردن حضور خود در خلیج‌فارس چیست؟

من معتقدم بازگشت آمریکا به خلیج‌فارس تنها مربوط به ایران نیست. آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدن که هر کجا جلوه‌ی نظامی نداشته باشند؛ نفوذشان کمتر می‌شود. از زمانی که آمریکا بخش عمده‌ای از ناوگان دریایی خودشان را به دریای چین جنوبی منتقل کردند حتی عربستانی‌ها هم دیگر اعتنایی به آن‌ها نکردند.آن‌ها دوباره می‌خواهند حضور خود را در خاورمیانه تقویت کنند منتها به بهانه‌ی ایران.آقای بایدن به عربستان سفر کرد و از آن‌ها خواست که روزانه ۱۵۰ هزار بشکه نفت بیشتر استخراج کند اما عربستان خواسته‌ی آمریکا را اجابت نکرد. اما ترامپ ۵۰۰ میلیون دلار قرارداد ده ساله با عربستان بست. لذا من معتقدم که این بخشی از بازگشت آمریکایی‌ها به آن جلوه‌ی نظامی بود که به نام ایران انجام شد.

۳۱۱۳۱۳

دکمه بازگشت به بالا