خواجه نصیرالدین طوسی مهندس نبود! / جریان غلو در مورد علوم تمدن اسلامی، ماهیت آن را نشانه رفته است

خواجه

خواجه نصیرالدین طوسی مهندس نبود! / جریان غلو در مورد علوم تمدن اسلامی، ماهیت آن را نشانه رفته است

به گزارش مبلغ نشست «مهندسی ‌زدگی و گزاف نمایی در تاریخ علوم دوره‌ اسلامی» در اسفندماه سال جاری با سخنرانی امیر محمد گمینی پژوهشگر تاریخ علم دوره اسلامی به همت دانشگاه تربیت مدرس برگزار شده است. در ادامه مشروح این نشست را می خوانیم:

در ابتدای این نشست دکتر امیر محمد گمینی ضمن توضیح درباره نمایشگاه هزار و یک اختراع میراث ماندگار تمدن مسلمانان مربوط به سال 2012 در واشنگتن گفت: مهندس در زبان امروز دو معنا دارد: معنای اول به مخترع دستگاه ( مکانیکی یا غیر مکانیکی) اطلاق می‌شود ولی در معنای دوم و جدیدتر برای کسی که دستگاه هایی را برای تولیدات صنعتی به شکل انبوه طراحی و تولید می کند، استفاده می‌شودو این در حالیست که در گذشته اصلا تولید انبوه و تولید اتوماتیک مانند امروزه نبوده است.

به گفته وی باید توجه کرد که فناوری و نوع نگاه به تولید، با مهندسی ارتباط دارند. در غرب و نظام سرمایه‌ داری فناوری یعنی نوعی نگاه به طبیعت که ما چیزی بسازیم که به وسیله آن بتوانیم از منابع طبیعی استفاده کنیم و هرچه بیشتر بهتر. یعنی تا می توانید طبیعت را بچابید و نابود کنید و غارت کنید. وی افزود: فناوری را مهندسان طراحی می کنند. البته ایدئولوژی فناوری، ریشه در ایدئولوژی سرمایه داری دارد. سرمایه داری هم حدی برای تولید، قائل نیست و هرچه سرمایه بیشتر باشد، سرمایه داران راضی تر هستند. سرمایه داران هم مهندسان را به کار می گیرند تا تولیدات را افزایش دهند. در دوره علوم قدیم چه در قرون میانه اسلامی، چه در قرون میانه مسیحی، چه در قرون یونان باستان، هیچ گاه چنین دیدگاه چپاول گرایانه ای به طبیعت وجود نداشته است و فرهنگ سرمایه داری محصول دوران مدرن هست به طوری که از اواخر قرون 17 و 18 مهندسان در خدمت نظام سرمایه داری قرار می گیرند.

دکتر گمینی افزود : خواجه نصیرالدین طوسی طبق هیچکدام از دو معانی، مخترع و مهندس نبوده است مگر اینکه بگوییم مهندس یعنی هندسه دان. خواجه نصیر هندسه دان، ریاضی دان، منجم، فیلسوف، متکلم و….. هست و در هر کدام کتاب هم دارد ولی مخترع مهندس نیست. این پژوهشگر تاریخ علم با بیان اینکه ما با جریانی در جهت مدرن سازی و غربی سازی علوم قدیم مواجهیم به این معنا که علوم قدیم هیچ ارزشی ندارند مگر اینکه فایده ای برای علم جدید امروزی داشته باشند. این نگاه کاملا اشتباه هست. به گفته وی این جریان چون جامعه کنونی نیاز به مهندس دارد، اسم خواجه نصیرالدین را مهندس گذاشته است در حالی که این بزرگوار به ریاضی و علوم عقلی محض بسیار بها داد ولی چون جامعه کنونی به ریاضی دان اهمیتی نمی دهد، روزی هم برای ریاضی نمی گذارند.

به گفته این استاد دانشگاه این جریان واکنشی به تاریخ نگاری اروپا محور بوده است . در اواخر قرن 19 و 20 تاریخ دان های اروپایی، اروپا و غرب را محور دنیا قرار می دادند و می گفتند علم ارزشمند، علم غربی هست و قرون اسلامی مثل یخچال بودند که علوم یونانی را برای ما نگه داشتند تا ما اروپایی ها بتوانیم تحول ایجاد کنیم. در جواب این جریان، جریان مدرن سازی هم به بزرگ شمردن دوران‌ تمدن اسلامی پرداخت.

نویسنده کتاب دایره های مینایی چند نمونه از غلو در زمینه مدرن سازی علوم قدیم را هم اینگونه برشمرذ:

اولین مسلمان و شاید اولین کسی که تلاش کرد ماشین پرنده بسازد و واقعا پرواز کرد، عباس بن فرناس بود که در قرن 3 هجری می زیست. ما دو منبع در زمینه ابن فرناس داریم: 1_المقتصب ابن حیان ۲_نفح الطیب احمد بن محمد مقاری. منبع اول به ابن فرناس نزدیک تر هست. و در هر دو منبع چیزی در زمینه ماشین یا جنس و کیفیت بال چیزی نگفته اند.

وی دومین غلو این جریان را این گفته دانست که جابر بن حیان پدر علم شیمی بوده است این درحالی است که در کتاب های جابری آشنایی نسبت به عنصر، وجود ندارد. و شک اساسی درباره وجود جابر و کتاب های منتسب به او وجود دارد. اسماعیلیه کتاب هایی می نوشتند و اسمی از خود نمی بردند حال ممکن است این فرقه کتاب هایی نوشته باشند و نام نویسنده آن را جابر گذاشته باشند.

وی غلو سوم را این گفته دانست که بیت الحکمه یک دانشگاه متشکل از رشته های مختلف بود که دانشمندان جهان در آن گرد می آمدند. اسناد تاریخی نشان می دهد که بیت الحکمه، یک کتابخانه بوده است با کتاب های مختلف علمی.

دکتر گمینی غلو چهارم را مربوط به این دانست که گفته شده است: هزار سال پیش ابوریحان بیرونی گفت :ابوسعید سجزی دستگاهی اختراع کرد که اثبات می کند زمین کروی است و دور خورشید می چرخد و نیروی جاذبه وارد بر زمین را اندازه گیری کرد. به گفته آقای گمینی تنها جمله درست در این عبارات، اثبات کروی بودن زمین است و بقیه اش در کتب دیگر نیامده است چنانکه درباره خورشید مرکزی هم در هیچ کتابی از کتب قدیم صحبتی نشده است.

دکمه بازگشت به بالا