اینکه گفته می شود شریعتی حرفهایش بیش از محتوا، برانگیزندۀ هیجان بود ، یا اینکه گفته می شود شریعتی تلفیقی از اسلام و سوسیالیزم را در لعابی از کلماتِ شورانگیز به خورد نسل جوان می داد ، و یا …
پرداختن به هریک از این قبیل بحث ها در مجال تلگرام و کوتاه گویی تلگرامی نمی گنجد. اما در این سالگرد از فرصت باید استفاده کرد و شریعتی را از منظرِ چند عدد و رقم به نظاره نشست، که همیشه اعداد سخن می گویند:
– عمده کتابها ، تألیفات و سخنرانی های شریعتی مربوط به 36 سالگی تا 39 سالگی بوده است. مرگ در 44 سالگی. اعداد چه سخن می گویند. اینقدر کوتاه / اینقدر پرکار / اینقدر پرجوشش … 44سال ، شش ماه هم کمتر. گاه فکر میکنم قلب و ریه و کبد و جوارحِ اینچنین روح هایی چطور توانِ همراهی با این میزان جوشش و شور و حرکت را دارا هستند… 44 سال زیاد هم هست برای این میزان از شور و شیدایی.
– سخنرانیِ معروف فاطمه فاطمه است در 37 سالگی ایراد شده.
– تشیع علوی و تشیع صفوی در 38سالگی تنظیم و در 39 سالگی چاپ شده.
– ده ها سال است که در محرم و صفر تمام ایران می شود هیأت و دسته و مجلس و سخنرانی …اما دیگر آیا کسی توانست سخنرانی “حسین وارثِ آدم” را پای میکروفنی به بیان بنشیند؟
به تعبیر #حافظ
چون فلاطون، خُم نشینِ شراب
سِرّ حکمت به ما که گوید باز؟
– زندان در 39ونیم سالگی تا 41 سالگی . بعد از آن خانه نشینی و آوارگی و فرار به اروپا و مرگ. همین. به همین کوتاهی.
این روزها می بینیم که کسانی از شریعتی انتقاد می کنند که ده برگ آ4 نمی توانند پیوسته مطلب بنویسند. کسانی راجع به هیجان در سخنرانی های شریعتی سخن می گویند که در 36 سالگیشان که هیچ، در 70 سالگی شان هم در برابر انبوه جمعیت، کلامِ گیرایی در بساطشان برای گفتن نداشته و نخواهند داشت.
کسانی «آری اینچنین بود ای برادر» (محصولِ سفرِ شریعتی به مصر) را مسخره می کنند که محصول تمامِ سفرهای عمرشان چلوکباب هایی بوده که در سفر خورده اند. یا پیتزا و همبرگرهایی که زده اند.
کسانی از کلمه هیجان در آثار شریعتی حرف می زنند که وجودشان مثل ماهی یخ زده در فریزر سرد و آرام و بی موج است.
آری دنیایِ امروزِ ما که افراد تا سی وچندسالگی در تقلّایِ گرفتنِ مدرک دکترا و گذرانیدن پست دکترا دست وپا می زنند و بعد از آن تا چهل وچندسالگی در استقرارِ شغلِ وزین و خریدِ خانه و ماشینِ راهوار و چاق کردنِ حساب بانکی تقلّا می کنند دیگر شریعتی ای در 36 سالگی از آب و خاکش برنمی خیزد.
دنیایِ امروز ما که پژوهشگرانش (ریسرچرها) همه در فکرِ “پوزیشن” هستند و علاوه بر فخرِ به تعدادِ مقاله، فخرِ به سایتیشن هم باب شده ، دیگر برای اهلِ قلمش مجالی برای نوشتن “کویر” مگر فراهم می شود؟ کویر مگر چند سایتیشن می خورد؟
امسال چهلمین سالگرد درگذشت علی شریعتی بود و خاطرم هست که در دوره دانشجویی وقتی که می خواستیم مراسم بیستمین سالگرد درگذشت اش را در دانشگاه برگزار کنیم یکی از بچه ها می گفت: مراسم برای شریعتی اگر برگزار کنید بعداً امریه برای سربازی نخواهید توانست گرفت ها… دنیای ما چنین دنیایی است. دنیای حساب و کتاب و عدد و رقم و فرصت سنجی.
این دنیای ما بدون “کویر” چیزی کم داشت. از آب و خاک ایران مولوی دیگری برنخاست. شاید شریعتی دیگری هم در 36 سالگی برنخیزد. خدایش رحمت کناد.