نیما ظاهری مولف «از ستیز تا ستایش» یا توضیحی درباره روند شکل گیری این کتاب می گوید: هیچ شاعری اندازه فردوسی محل بحث نبوده است.
مؤلف کتاب «از ستیز تا ستایش فردوسی و شاهنامه به روایت شاعران ایران از فرخ سیستانی تا شفیعی کدکنی» در گفت وگو با مجله خانواده درباره این کتاب که به تازگی در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است اظهار کرد: هرگاه کتاب های مربوط به پژوهش های خارجی به ویژه آن هایی را که درباره ادبیات فارسی انجام شده می خواندم می دیدم بخشی از کتاب ها عموماً در فصل اول نوشته شده «ناچلبن» (Nachleben) و برای من سؤال بود که این بخش چیست؟
او افزود: پژوهشگران خارجی در شروع کار خود به این مهم می پرداختند که این اثر در طول زمان چگونه به یاد آورده می شود؛ به این معنی که از زمان سروده شدن اثر تا اکنون نگاه ها به این اثر چگونه بوده است. بیشتر که جست وجو کردم دیدم Nachleben را می توان به «زندگی پس از زندگی یک اثر یا مؤلف آن» ترجمه کرد.
ظاهری سپس بیان کرد: از طرف دیگر دکتر شفیعی کدکنی حدود پنج-شش سال پیش پیشنهاد داده بودند که این کار برای فردوسی انجام شود؛ اما این پیشنهاد در ذهن من خاک می خورد و فکر نمی کردم یک روزی به سمت آن بروم. خیلی اتفاقی تصمیم گرفتم این کار را شروع کنم. هرچقدر که پیش رفتم قضیه برایم جالب تر می شد و پرسش های بسیاری در ذهنم شکل می گرفت؛ مثلاً اینکه چرا در دورۀ خود فردوسی تا صدسال پس از مرگش هیچ اشاره ای به فردوسی و شاهنامه نمی شود انگار او وجود نداشته است. همین سؤالات باعث شد کار را ادامه دهم و به دنبال پاسخ برای پرسش هایم بگردم.
این نویسندۀ جوان دربارۀ پیشینۀ پژوهش درباره دیدگاه های مختلفی که دربارۀ فردوسی وجود دارد گفت: در این زمینه استادان دیگری هم تحقیقاتی انجام دادند که مهم ترین آن ها کتاب «سرچشمه های فردوسی شناسی» از محمد امین ریاحی است. پس از ایشان شاهنامه شناسان برجسته ای مثل محمدجعفر یاحقی و سجاد آیدنلو هم کار ریاحی را ادامه دادند و مقالاتی جسته وگریخته با عنوان «ذیل سرچشمه های فردوسی شناسی» منتشر کردند.
او ادامه داد: هیچ کدام از این مقالات در حجم این کتاب نبوده اند. این کار علاوه بر اینکه پژوهش های اسلاف خود را دربرگرفته یافته های جدیدی هم دارد. این یافته ها را در جست وجوهای فراوان در نسخه های خطی و کتاب هایی که در کتابخانه ها خاک می خوردند به دست آمده است و برای پیداکردن آن ها جست وجوهای بسیاری داشتم و حدود دو سال جمع آوری این داده ها زمان برد؛ در حین پژوهش به کتاب اشعار صدها شاعر مراجعه کردم و ورق به ورق آن ها را بررسی کردم تا اثری از فردوسی و شاهنامه پیدا کنم.
ظاهری در پاسخ به اینکه در نگاه نخست به کتاب به نظر می رسد یک پایان نامه باشد گفت: اتفاقاً خیلی ها این را از من می پرسند که آیا موضوع پایان نامه بوده است یا نه؟ اصلاً اینطور نیست. به نظرم انجام چنین کارهایی نوعی جنون و گرفتاری است؛ الان هم مشغول ترجمۀ پژوهشی دربارۀ ویس و رامین هستم که بسیار مفصل تر از کتاب مورد بحث است و امیدوارم بزودی منتشر شود.
این مؤلف که دانش آموخته رشته ارتباطات و رسانه است درباره اینکه این کار را درباره شاعران دیگر نیز انجام خواهد داد یا خیر گفت: فکر نمی کنم برای شاعران دیگر چنین کاری را انجام بدهم؛ زیرا در جست وجوهایم در کتاب ها و نسخ مختلف به شاعران دیگری برخورده ام و به قطعیت می توانم بگوییم هیچ شاعری اندازه فردوسی محل بحث نبوده است. علی رغم اینکه در قرن های گذشته سعدی شاعر معروف تری نسبت به فردوسی بوده این شاعر هم هیچ گاه چندان محل بحث نبوده. اگر بخواهیم دربارۀ سعدی چنین کاری انجام دهیم بعید است بیشتر از یک کتاب صدصفحه ای شود.
او خاطرنشان کرد: به نظرم زمان داور خوبی است؛ اغلب شاعران در دورۀ خود شناخته شده نبودند و با رنج زندگی می کردند. به هرحال «زمان» شاعر خوب را معرفی می کند اگرچه بعد از هزار سال.
از انکار تا ستایش فردوسی و شاهنامه
در بخشی از مقدمه کتاب می خوانیم:« شاهنامه یگانه اثر حماسی فارسی روزگاری بلند از اواخر قرن چهارم تا کنون مورد توجه ایرانیان بوده و خواندنش در میان مردم متداول بوده است. این کتاب در تمام این سال ها هم در خانه و خانواده ها حضور داشته و هم در مجامع عمومی به وسیله نقال ها برای افرادی که اغلب سواد نداشتند روایت می شده؛ اما در ادبیات رسمی واکنش ها نسبت به شاهنامه و شاعر آن فردوسی به این صورت نبوده است و واکنش شاعران به این اثر بیش از هر چیز تحت تأثیر وضعیت سیاسی حاکم بر ایران بوده است. کتاب حاضر حاصل کنجکاوی و سفر کردن این کوشش گر در محدوده ای هزار ساله از شعر فارسی پس از سرایش «شاهنامه» است تا روشن شود در هر دوره نگاه شاعران به این اثر یگانه چگونه بوده است.
شروع سفر از قرن چهارم است؛ از زمان فرخی و عنصری و منوچهری شاعران هم عصر فردوسی. در این دوره چیزی جز نادیده گرفتن و طعنه و سرزنش پیدا نمی شود. هر چه از زمان فردوسی دور می شویم شاعران گویی شاهنامه این حماسه بزرگ تاریخ بشری را دیگر انکار نمی کنند و اگر ستایشش نکنند لااقل به آن اشاره ای می کنند؛ چنانکه تا حوالی قرن هفتم هجری قمری وجه غالب دیدگاه ها درباره فردوسی و شاهنامه اشاره هایی است به داستان ها و افسانه های مربوط به زندگی فردوسی برای عبرت گرفتن و یا مقایسه و کم پنداری شخصیت های شاهنامه در مقابل جنگ آوری و یگانگی ممدوحانشان. هر چه جلوتر بیاییم این اشاره ها بیش از پیش رنگ ستایش می گیرد تا آنجا در یک سده اخیر محال به نظر می رسد هیچ یک از دوستداران زبان فارسی شاهنامه و فردوسی را به احترام تمام ستایش نکرده باشند؛ البته در این میان نیما یوشیج که به دلایل خاص خودش شاهنامه را خوار می داشت استثناست.
باری صحبت ما از جایگاهی ست که بعضی را در همان ایام حیات نصیب می شود همچون سعدی و برخی را همچون فردوسی باید هزار سال بگذرد تا چهره درخشانشان «از قعر هزار ساله غار قرون» به در آید. گذشته از کلی گویی های تذکره نویسان و ستایش های همراه با احترام نظامی گنجه ای و اسدی طوسی از فردوسی فرخی سیستانی که هم عصر فردوسی و مداح محمود غزنوی ست سخن نو و تازه خود را در مقابل حدیث کهنه و مکرر اسکندر (=شاهنامه) به اعتبار مدح محمود برتر می داند و در اشاره ای تلویحی در قصیده بلند سومنات شاهنامه را «کارنامه به دروغ» می خواند؛ یا عنصری دیگر معاصر فردوسی معترض می شود که «چند گویند از شهنامه سخنهای دروغ». البته باید توجه داشت که تا دست کم صد سال پس از سرایش شاهکار فردوسی واژه «شاهنامه» به همه کتاب هایی که شامل داستان پادشاهان و پهلوانان بوده اطلاق می شده و این فرض هم محتمل است که شاعران هم عصر فردوسی اصلاً با این اثر آشنا نبوده اند. در این باره در فصل اول کتاب توضیحات مفصل تری ارائه شده است .باری امیر معزی نیشابوری (قرن ششم) شاهنامه فردوسی را کتابی پر عجایب و دروغ و بیهوده معرفی می کند. سعدی در قرن هفتم یعنی سه قرن پس از سرایش شاهنامه همچون دیگر بزرگان پیش از خود نقطه قوت و قدرت شاهنامه را تنها در میان مسائل اخلاقی و تربیتی آن می جوید؛ مسائلی در خط نصایحی از نوع «میازار موری که دانه کش است» و گویی سعدی نیز به دیگر امتیازات شاهنامه هیچ وقعی نمی نهد. سعدی در جواب پراکنده گویی که شیوه حماسه را بر دیگران (=فردوسی) ختم می داند می گوید:
نداند که ما را سَر جنگ نیست
و گرنه مجال سخن تنگ نیست
دکتر محمدامین ریاحی در کتاب ارزنده فردوسی این واکنش ها را «شاهنامه ستیزی» نامیده و ریشه های این دشمنی و عناد را از زمان حیات فردوسی در آثار شاعران دربار سلطان محمود پیگیری کرده و به این نتیجه رسیده که وابستگی و اطاعت پادشاهان غزنوی و سلجوقی از خلفای بغداد و بیم و هراسی که شاعران مدیحه سرای آن ها برای از دست دادن منزلت خود در نزد آن پادشاهان داشتند باعث شد که شاعران این دوره با احترام از فردوسی و حماسه اش نامی نبرند و بسیاری از آنها شاهنامه او و حتی پهلوانان داستانش را نفی کنند. در این دوره طولانی «شاهنامه ستیزی» که ۲۰۰ سال ادامه یافت غلبه سیاست های مذهبی خلفای عباسی و تعصب های آنها باعث شد فرهنگ ایرانی مورد تحقیر و حمله ایرانیان اهل ادب قرار گیرد و هر چه گذشته پیش از اسلام بود کفر و الحاد خوانده شود. در این دوره در کتاب های تاریخ و ادبیات نیز هیچ نامی از فردوسی نیست و این ما را از آگاهی های صحیح و دقیق درباره زندگی فردوسی محروم کرده است.
این شاهنامه ستیزی منحصر به قلمرو فرمان گزاران خلافت بغداد بوده و در سرزمین های دورتر و آزادتر که نفوذ خلافت بغداد در آنها کمرنگ تر به نظر می رسید شاهنامه قدر و ارزش خود را داشته است. در هندوستان شاعر معروف مسعود سعد سلمان (قرن پنجم) برگزیده ای از شاهنامه را به نام «اختیارات شاهنامه» ترتیب داد. در همان هند محمد عوفی در ۶۱۸ ه.ق در «لباب الالباب» از فردوسی ستایش ها کرده است.
در سیستان مؤلف تاریخ سیستان (تألیف: طی سده پنجم تا هشتم) از فردوسی یاد کرده است. در غور نظامی عروضی چهار مقاله را در حدود ۵۵۰هـ.ق می نویسد و در آن شرح حال ستایش آمیزی از فردوسی می آورد و… .
باری چنانکه در متن کتاب هم خواهید خواند بعد از برافتادن خلافت عربی بغداد ستیزه و عناد دستگاه های مذهبی و حکومتی با فردوسی هرچند که همچنان وجود داشت اما کمتر شد و رواج شاهنامه که تا آن روز انحصار به مجامع عمومی مردم داشت عمومیت بیشتری یافت و ابیات آن در متون نظم و نثر و مکاتبات رسمی و دیوانی راه یافت.
اگر بخواهیم نموداری از توجه شاعران به فردوسی و شاهنامه رسم کنیم تا قرن ششم و هفتم هجری قمری بیشترین چیزی که می بینیم نکوهش است و انکار شاهنامه و پس از آن سیر توجه و ستایش از این اثر بزرگ به مرور صعودی می شود. با شروع قرن دهم هجری که مصادف است با دوره انحطاط ادب فارسی و اوج گیری اغراق آمیز زهد و عرفان اکثر شاعران خود و شعر خود را برتر از فردوسی و شاهنامه یا دست کم جانشین او می دانند -که این موضوع هم نشان دهنده اهمیت این اثر در اذهان آن ناظمان است- و در یک سده اخیر نیز ستایش محض و احترام شاعران به این اثر بزرگ به بالاترین حد خود می رسد.
توجه شاعران به فردوسی و شاهنامه در طول این هزار سال را به شش دوره تاریخی تقسیم کرده ایم که فصل های کتاب حاضر را تشکیل می دهند. عناوین این تقسیم بندی تاریخی این جا خواهد آمد و ضمن هر فصل راجع به هر دوره توضیحاتی داده می شود.
(۱) دوره انکار فردوسی و شاهنامه (قرن پنجم؛ از فرخی سیستانی تا منوچهری)
(۲) دوره پایان انکار و آغاز دیدگاه های دوگانه (قرن پنجم تا هفتم؛ از مسعود سعد سلمان تا اثیرالدین اخسیکتی)
(3) دوره اوج گیری افسانه سازی ها (قرن هفتم؛ از عطار تا مجد همگر)
(۴) دوره آغاز ستایش و اوج گیری تضمین ها (قرن هفتم تا دهم؛ از سعدی تا هاتفی)
(۵) دوره اوج گیری مدعیان (قرن دهم تا سیزدهم؛ از اهلی شیرازی تا راجی کرمانی)
(۶) دوره ستایش (قرن سیزدهم تا اکنون؛ از ادیب پیشاوری تا شفیعی کدکنی)
کتاب «از ستیز تا ستایش» نوشته نیما ظاهری در ۳۳۴ صفحه و با قیمت ۳۶۰ هزار تومان در انتشارات مروارید منتشر شده و در مدت کم از انتشار آن به چاپ دوم رسیده است.
انتهای پیام