خانه ای که برای شادی ساخته نشد

خانه‌ای که برای شادی ساخته نشد

رمان «خانه شادی» اثر ادیت وارتون نه فقط داستان زنی تنها بلکه افشاگری ای عمیق علیه ساختارهای ظالمانه جنسیتی طبقاتی و اخلاقی زمان خود است.

به گزارش مجله خانواده صبا صحبتی منتقد و مترجم در یادداشتی بر این رمان نوشته است: ادیت وارتون (۱۸۶۲–۱۹۳۷) یکی از چهره های درخشان ادبیات آمریکا در آغاز قرن بیستم است؛ نویسنده ای که با نگاهی موشکافانه و زبانی بی پیرایه شکوه و پوچی طبقه اشراف نیویورک را در عصر طلایی آمریکا به تصویر کشید. او نخستین زنی بود که جایزه پولیتزر ادبی را برای رمان «عصر بی گناهی» (۱۹۲۰) دریافت کرد؛ رمانی که همچون «خانه شادی» (۱۹۰۵) به بررسی محدودیت های اجتماعی اخلاقی و جنسیتی در طبقات مرفه جامعه می پردازد. هر دو اثر بارها در فهرست بهترین رمان های قرن بیستم جای گرفته اند و جایگاه وارتون را به عنوان یکی از مهم ترین رئالیست های آمریکایی تثبیت کرده اند. در این میان «خانه شادی» شاید تلخ تر شخصی تر و از لحاظ اخلاقی چالش برانگیزتر باشد. این رمان با ترجمه سهیل سمی از سوی نشر برج منتشر شده است.

«خانه شادی» در ظاهر به ساختار کلاسیک رمان های قرن نوزدهم وفادار است اما قلباً اثری قرن بیستمی است که پرسش های اخلاقی و جنسیتی بنیادینی را پیش می کشد. داستان زندگی زنی است به نام «لی لی بارت» که نه فقیر است نه ثروتمند نه آزاد نه دربند. او در میان طبقه ممتاز نیویورک زندگی می کند اما همواره در لبه پرتگاه مالی و اجتماعی قرار دارد. خانه ای ندارد شادی ندارد و در نهایت نیز دیگران او را ترک می کنند. رمان تحلیل دقیقی از فشارهای طبقاتی و جنسیتی است که بر زنی تحمیل می شود که تنها سرمایه اش زیبایی و اصالت خانوادگی است.

دوران نگارش رمان دورانی بود که فناوری های جدید هنوز نتوانسته بودند شکل بنیادی زندگی را دگرگون کنند. ماشین تلفن و برق تازه وارد بودند. ولی همچنان ساختار اجتماعی به ویژه برای زنان به شدت محافظه کار و مردسالار باقی مانده بود. در چنین فضایی لی لی بارت در تلاش است تا با ازدواجی «درست» آینده اش را تضمین کند؛ اما این تلاش نه از سر عشق بلکه ناشی از فشار فرهنگی برای بقا است.

یکی از درخشان ترین خطوط تحلیلی این رمان نقد صریح وارتون بر استانداردهای دوگانه اخلاقی در مورد زنان و مردان است. در دنیای «خانه شادی» مردان مجازند فریب دهند خیانت کنند و ثروت بیندوزند بی آنکه اعتبار اجتماعی شان خدشه دار شود. اما زنان به ویژه زنانی مثل لی لی با کوچک ترین لغزشی از جامعه طرد می شوند. وارتون بی پرده نشان می دهد که در این جهان بکارت کالایی است پرمخاطره: دارایی ناپایداری که به راحتی منجر به سوءظن و تهمت می شود.

در یکی از جنجالی ترین صحنه های رمان لی لی برای صرف چای به آپارتمان یک مرد مجرد می رود که به زعم مخاطبان آن زمان بسیار شوکه کننده تر از هر رابطه نامشروعی بود. این صحنه نه فقط درباره لی لی بلکه درباره خود وارتون نیز بازتابی دارد؛ نویسنده ای که در طبقه مرفه به دنیا آمد با مردی از طبقه بالا ازدواج کرد اما زندگی زناشویی اش به بن بست رسید. وارتون همانند لی لی بیشتر عمرش را با تضاد بین انتظارات اجتماعی و تمایلات درونی اش سپری کرد.

لی لی بارت زنی هوشمند جذاب و باظرافت است. اما این خصوصیات در جهانی که او را تنها به عنوان یک «همسر بالقوه» می بیند نه تنها کافی نیستند بلکه گاه علیه او عمل می کنند. شخصیت او در میانه جامعه ای خالی از معنا گیر افتاده است؛ جامعه ای که ارزش را تنها در ازدواج موفق یا ثروت می بیند. در چنین شرایطی انسان ها نه براساس فضیلت بلکه براساس توانایی شان در اجرای نقش های اجتماعی ارزش گذاری می شوند.

وارتون در خودزندگینامه اش اشاره می کند که «چالش رمان یافتن شأن در دنیایی بی معناست.» این دیدگاه در تراژدی شخصی لی لی به خوبی نمایان است. او نه می خواهد فاحشه باشد نه می خواهد عروس مصلحتی مردی ثروتمند شود. اما انتخاب سومی نیز برایش وجود ندارد. مقاومت در برابر نقش های تحمیلی جامعه او را به انزوا فقر بیماری و در نهایت مرگ سوق می دهد. رستگاری او اگر بتوان آن را چنین نامید تنها در مرگ محقق می شود.

در جهانی که وارتون ترسیم می کند زیبایی بزرگ ترین سرمایه زن است. اما این سرمایه نه تنها ناپایدار است بلکه همواره در معرض استثمار یا نابودی است. لی لی به خاطر زیبایی اش تحسین می شود اما همین زیبایی او را در معرض چشم داشت سوء تفاهم و بهره کشی قرار می دهد. جامعه به او اجازه می دهد در میهمانی ها بدرخشد اما هرگز قدرت یا امنیتی واقعی به او نمی دهد.

حتی تلاش های خیریه لی لی مانند کمک به دوست دوران کودکی اش گرتی از سر خودشیفتگی و میل به حفظ تصویری از خود به عنوان «زنی مهربان» است. این ناکامی در عبور از ظاهر هم در خود لی لی دیده می شود و هم در جامعه ای که او را شکل داده. جامعه ای که حتی زنان را علیه یکدیگر قرار می دهد؛ جایی که رقابت دشمنی و ریاکاری زنان علیه هم به مراتب مخرب تر از ظلم مردان است.

پایان «خانه شادی» یکی از تراژیک ترین و در عین حال مبهم ترین پایان های ادبیات کلاسیک آمریکاست. لی لی با نتی زنی از طبقه کارگر که زمانی به او کمک کرده بود دیدار می کند و در خانه ای محقر حس آرامش و همدلی را تجربه می کند. او برای اولین بار گرمای واقعی زندگی را لمس می کند اما این کشف دیرهنگام است. او شبانه دارویی مصرف می کند احتمالا برای همیشه بخوابد. در خواب نوزادی خیالی را در آغوش می گیرد: نمادی از آن زندگی واقعی که هرگز نداشت.

در همان هنگام لارنس مردی که لی لی عاشقش بود از راه می رسد. اما دیگر دیر شده است. تنها چیزی که برای لارنس باقی مانده نگاه مبهم و معنابخش دخترعموی ساده اش گرتی است. شاید تنها گرتی است که از میان این خرابه اخلاقی با قلبی صادق بیرون آمده است.

«خانه شادی» نه فقط داستان زنی تنها بلکه افشاگری ای عمیق علیه ساختارهای ظالمانه جنسیتی طبقاتی و اخلاقی زمان خود است. لی لی بارت نمادی است از زنانی که نه قربانی منفعل اند و نه قدرت فرار کامل دارند؛ بلکه در نبردی نابرابر آرام آرام تحلیل می روند. ادیت وارتون با این اثر حقیقتی را آشکار می کند که هنوز بیش از یک قرن بعد اعتبار دارد: زیبایی نجابت و حتی عشق بدون آزادی و امنیت نمی توانند شادی بیاورند.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا