یکی از شاخصترین آثار موسیقی که در ایام سوگواری حسینی در ذهنمان تداعی میشود، اثر «نینوا»ی حسین علیزاده است؛ اثری که خود او در توضیحش گفته است که این قطعه برداشت شخصی او از جنگ است؛ در عین حال علیزاده باور دارد که «نینوا» یک اثر ملی است و هر فرد با هر عقیدهای میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
به گزارش مجله خانواده، حسین علیزاده (آهنگساز و نوازنده تار و سهتار) طی مصاحبهای درباره قطعه «نینوا» گفته است: «نینوا اسم زیبایی است که یک معنای چند بعدی میتوان به آن داد. هم «نینوا» است، هم «نوای نی» و هم قطعهای که این نی مینوازد در دستگاه نواست. به همین جهت «نینوا» یک قطعه ملی شد و هر فرد با هر عقیدهای با این قطعه ارتباط برقرار کرد.»
در حقیقت ماجرای ساخت این اثر به گفته خود علیزاده به دوره هشت سال جنگ تحمیلی برمیگردد؛ زمانی که آهنگسازها هر کدام برداشت خود از جنگ را به زبان موسیقی داشتند: «در آن زمان مسئولان موسیقی از من خواستند که درباره اتفاقاتی که در جنگ رخ داده است، اثری بسازم، ولی من گفتم اولاً نمیتوانم کار سفارشی بسازم؛ چراکه آنچه میسازم باید با حس خودم به وجود بیاید و البته که هر کسی جنگ را از دریچه دید خود میبیند. نمیگویم که این قطعه را برای جنگ ساختم ولی در شرایطی بود که در جنگ زندگی میکردیم. یادم هست یک بار یک نفر از من پرسید که نینوا چه رنگی است؟ گفتم یک افق تیرهای است که رنگ قرمزش غالب است؛ چرا که ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یک غروب اتفاق افتاد. البته اولین جلد نینوا با طرحی از رضا درخشانی به همین رنگ چاپ شد.»
محبوبیت «نینوا» در زمان انتشارش فروش بالایی را برای آن رقم زد و این آمار فروش برای یک آلبوم موسیقی در ایران بعد از انقلاب اسلامی بیسابقه بود و برخی کارشناسان میزان محبوبیت آن را با قطعه «ای ایران» روح الله خالقی برابر دانستهاند.
البته این محبوبیت بیدلیل نبود؛ چرا که این اثر سوای سوزی که درون آن نهفته و به سادگی و زیبایی توجه مخاطب را مجذوب خود میکند، به گونهای حتی عِرق ملی را بیدار میکند و حتی اثری است سهبعدی؛ به گونهای با شنیدن آن دقیقا احساس میکنید در همان محیط قرار گرفتهاید و صداها را از زوایا و فواصل مختلف میشنوید.
به گفته آروین صداقتکیش (منتقد موسیقی و آهنگساز)، جریان موسیقایی که حدودا یک دهه قبل از ساختهشدن «نینوا» در ایران در حال پا گرفتن بود با «نینوا» به قلمرویی پا گذاشت که معمولا قلمروی ممکنی برایش نبود. یعنی به سراغ موسیقی ارکستریِ آمده از موسیقی کلاسیک غربی رفت و در آنجا چنان ایرانی ماند یا بهتر بگویم چنان آن قلمرو را از آن خود کرد که گویی آن ترکیب سازها را به شکلی مجازی به دست یک استاد تار یا سهتار دادهاند و او همانطور که میتواند ساز خودش را به صدا درآورد ارکستر را هم به صدا درمیآورد؛ با همان منطق، با همان ظرافتها و خوب که نگاه کنیم این فقط یک تمثیل نیست؛ چون حسین علیزاده واقعا استاد تار و سهتاری بود که ارکستر به دست گرفته بود.
«نینوا» به بیان ساده یک قطعه برای نی و ارکستر زهی در دستگاه نوا است؛ البته یک ایده کلی کنسرت مانند هم دارد؛ یعنی یک ساز نی سولو را در برابر ارکستر قرار میدهد. برای نوشتن این قطعه، هم امکاناتی از موسیقی کلاسیک غربی به کار گرفته شده است و هم امکاناتی از موسیقی دستگاهی ایران. این موضوع را به خصوص در سازبندی آن نیز میبینیم که ترکیب ارکستر زهی استاندارد در موسیقی مجلسی را در کنار نی قرار داده است.
همانطور که علیزاده گفته است: «خلق این اثر حدود دو سال طول کشید اما ایدهاش ۵-۴ ماه زمان برده است. در عین حال ایده کلیتر آن به سال ۵۶ باز میگردد. من در آن سال یک طرح اولیه از دستگاه نوا داشتم که در حافظیه اجرا شد و چیدمان و فانتزی این جریان به سالهای ۵۶-۵۵ برمیگردد که کم کم این ایده را برایم آورد. تمام هنرمندان یک اثر میسازند و دائم آن را با روایتهای دیگر بیان میکنند. من هم دائم با شکلها و شیوههای مختلف در تکنوازیهایم و کارهای گروهیام این ایده را داشتم. ایده اولیه «نینوا» از سالهای ۲۳-۲۴ سالگی شکل گرفت و من در ۳۲ سالگی آن را نوشتم.»
در ادامه میتوانید اثر «نینوا» را از حسین علیزاده گوش دهید: