پهلوی – رجوی، دوقطبی تهی مغزان

پهلوی - رجوی، دوقطبی تهی مغزان

قصد تحقیر و تخفیفشان را ندارم اما با کسانی که همه دنیایشان خلاصه می شود در همین چیزهایی که عرض کردم نمی توانم ارتباط برقرار کنم. با این حال سعی کردم و می کنم درکشان کنم و به همین دلیل وقتی عده ای از آن ها پای عَلَم سلطنت سینه می زنند و حنجره پاره می کنند که رضا شاه روحت شاد و یا این که مغزشان را آکبند تحویل نواده رضا شاه می دهند و به او وکالت می دهند تا جای ایشان تصمیم بگیرد تا حدودی آن ها را می فهمم. ولی این دوستانی که دعوی روشنفکری دارند و خودشان را فعال رسانه ای و سیاسی می دانند با چه بهانه ای از نواده پهلوی دفاع می کنند؟ در ابتدا سعی کردم آن ها را هم درک کنم و بدانم با چه معیاری چنین می کنند. چیزی که تا این جا دستگیرم شده است این که آن ها هم دلِ‌خوشی از نواده پهلوی و خاندان سلطنت ندارند اما می گویند در دو قطبی رجوی و پهلوی طرف پهلوی را می گیرند.

حرف بی ربطی نیست اما به شرط آن که اصلا چنین دوقطبی ای وجود داشته باشد. وقتی اصلا حرفی و سخنی از آن سازمان علیه ما علیه درمیان نیست و هیچ احمقی هم برای آن جماعت نگون بخت تره هم خرد نمی کند چه جای این حرف هاست؟ و اصلا طرح این دوقطبی ساختگی و موهوم که اصلا معلوم نیست در ذهن کدام عقب مانده ای شکل گرفته است نوعی به رسمیت شناختن آن نیست؟ و یا دست کم دامن زدن به آن و یا حداقل مدد رساندن به شکل گیری آن؟ خیلی باید آدمیزاد پیاده باشد که کامنت های مشتی مزدور آلبانی نشین را آن قدر جدی بگیرد که خیال کند دوقطبی ایجاد شده و یک قطب آن هم دار و دسته رجوی اند؟ درست مثل این می ماند که کسی کامنت های لشگر سایبری جماعت خودارزشی پندار را جدی بگیرد و خیال کند ۹۹ درصد طرفدار وضع موجودند. من نمی گویم فضای مجازی را که ظاهرا این روزها از واقعیت موجود در اطراف ما واقعی تر است بالکل نادیده بگیریم ولی اگر قرار باشد اسم خودمان را فعال سیاسی و رسانه ای بگذاریم و این قدر نفهمیم که نمی توان مشتی کامنت و لایک هدایت شده را به حساب نیروها و کنشگران جدی سیاسی گذاشت کلاهمان حسابی پس معرکه است.

البته این را هم نباید از نظر دور داشت که بعضی ها نه نانشان که اصلا هویتشان در همین دامن زدن به دوقطبی های احمقانه است. آن ها بی آن که له یا علیه کسی باشند نمی توانند به حیات خود ادامه دهند. از نظر آن ها آدمیزاد یا باید این طرفی باشد و یا آن طرفی و اگر چیزی به نام این طرفی و آن طرفی وجود نداشت می نشینند و آن را می سازند.

بعضی هاشان هم دلشان غنج می زند برای بندگی و یکی را به عنوان ارباب و پادشاه پرستیدن اما جرئت آن که چنین خواسته ای را بر زبان بیاورند ندارند و به جای ابراز چنین عقیده ای ترجیح می دهند پشت دوگانه رجوی-پهلوی خودشان را پنهان کنند و بگویند اگر مجبور شویم…پدرآمرزیده ها چنان می گویند اگر مجبور شویم که اگر کسی نداند گمان می کند همین الان دار و دسته پهلوی و رجوی پشت مرز ایستاده اند و منتظرند ملت همیشه در صحنه یکی از آن ها را به سروری قبول کند. عرصه سیاست اگرچه عرصه ناممکن ها و اتفاقات پیش بینی شده هم هست اما نیاز به اندکی شجاعت هم دارد. با این میزان تذبذب و نهان روشی که من در این جماعت پهلوی چی جدید می بینم بعید می دانم کاری از پیش ببرند. آن که قصد کاری دارد آن هم کاری کارستان خودش را پشت این دوقطبی های ساختگی و مضحک پنهان نمی کند. صریح و شجاع به میدان می آید و مطالبات خودش را بیان می کند. آن که امروز به بهانه دوگانه رجوی-پهلوی سمت پهلوی چی ها می ایستد فردا روز با یک دوگانه دیگر سمت و سویش را عوض می کند.

غرض این که جماعت پهلوی پرست! روی هرکس و هرچیز حساب می کنید روی این طرفداران جدیدتان اصلا حساب باز نکنید. این بندگان خدا اصلا معلوم نیست با خودشان چند چندند. اصلا خدا را چه دیدی؟ شاید فردا یک دوگانه ساختند بین اسرائیل و رجوی و گفتند ما بین اسرائیل و ساکنان نگونبخت لیبرتی و اشرف و آلبانی مجبوریم همین محصولات داخلی را انتخاب کنیم. به هر حال هرچه باشد این ها هم وطن و هم زبان و هم دین ما هستند! باور کنید جدی می گویم. از آدمی که همه هویتش را به زیستن در هوای دوقطبی های تهی مغزان گره زده است هیچ چیزی بعید نیست.

۵۷۲۴۵

دکمه بازگشت به بالا