به ناموس‌پرستی مردسالارانه، نه بگوییم

به ناموس‌پرستی مردسالارانه، نه بگوییم

پدران، شوهران، برادران و حتی پسرانش به طرز وحشیانه ای کشته شدند تا “کثیفی” ایجاد شده توسط همسر، خواهران، دختران و حتی مادران او پاک شود. «انگ» با دیگران نیز رابطه غیرقانونی دارد.

این واقعیت که چنین جنایاتی در جوامع توسعه یافته نادر است نشان می دهد که چنین رفتاری لزوما منحصر به انسان نیست. به عبارت دیگر، «شوق» و «تعصب ناموسی» لزوماً مختص انسان نیست، بلکه کنش هایی است که مردان ایرانی از روابط مشترک اجتماعی و فرهنگی ایران به دست می آورند.

سوال اساسی این است که من و شما که در این جامعه مردسالار زندگی می کنیم، آموزش و پرورش و سیستم ها و نهادهای دولتی خودمان را نداریم که مسئول چنین رفتارهای خشونت آمیز مردان هستند.

اگر جامعه چنین رفتاری را طبیعی بداند، چندان بحث برانگیز نیست. اما اگر این رفتارها غیرطبیعی باشد، آیا نظام آموزشی ما موظف به حذف آن است؟ آیا اساساً حذف آنها در آموزش و پرورش ما و سایر مؤسسات فرهنگی و آموزشی گنجانده شده است؟

جالب اینجاست که دولت بر این باور است که موظف است با یک زن با حجاب روبرو شود، تصمیم به ادامه بارداری بگیرد و در روابط با مردان دیگر مداخله کند.

پدران و شوهران و خواهران و برادران به دلیل غرور و شور و شوق و مردانگی خدشه دار چه بلایی در خواسته های زنان و دختران دارند؟ مرد در سیستم ما به عنوان یک “مالک” زن تعریف می شود و آیا می تواند هر طور که می خواهد با او رفتار کند؟ آیا این به معنای الگوی «سبک زندگی اسلامی ایرانی» است؟ به محض اینکه مردها با زنان آنطور که می خواهند رفتار کنند؟ الگوبرداری از جوامع دیگر از «سبک زندگی اسلامی ایرانی» که ارائه می‌دهیم، دخترانمان چقدر از فرهنگ مردسالار حاکم بر جوامع ما الگوبرداری کردند و این الگو چقدر برای آنها مطلوب است؟

آخرین سؤال باقی می ماند: شاید تنها عربستان سعودی و چین در رابطه با جوامع در معرض خطر جهان و جمعیت آنها، 43 سیستم، روی آن ایستاده باشند. آیا او می داند که قتل ها و تلاش های ناموسی چقدر مهم هستند؟

دکمه بازگشت به بالا