نقش«مفصل‌بندی» مفاهیم در گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی

نقش«مفصل‌بندی» مفاهیم در گفتمان انقلاب اسلامی

در همایش های گذشته ویژگی های «اسلام ناب» به عنوان محور و نماد محوری «گفتمان انقلاب اسلامی» و نمادهای شناور «آزادی»، «عدالت»، «اخلاق»، «معنویت» و… «عزت»، «تقوای سیاسی»، «عقلانیت» و «انتظار» اما در این جلسه به مفهوم انقلاب اسلامی و تبیین نشانه‌های ظهور می‌پردازیم.
در اصطلاح پزشکی به آن مفصل می گویند. مفصلی بین دو استخوان. رباط هایی که استخوان ها را به هم متصل می کنند. در پزشکی آنقدر درباره این مفاصل بحث می شود که گاهی می گویند همه انسان ها و موجودات زنده به خاطر همین مفاصل وجود دارند.
من ورزشکاران را می بینم. دوندگانی که در دوی های استقامتی شرکت می کنند و وزنه بردارانی که 300 کیلو را بلند می کنند به دلیل وجود این مفاصل است. بدن انسان مفاصل بسیار فعالی مانند دست و پا دارد که برخی از آنها اصلاً قابل مشاهده نیستند، اما عملکرد خوبی دارند و انسان می تواند انواع و اقسام کارها را انجام دهد.
«آزادی»، «عدالت»، «اخلاق»، «معنویت»، «عزت»، «تقوای سیاسی»، «عقلانیت» و…» و به این «فصل» توجه کنید، چنان ترکیبی ایجاد کرد که می توان دید که انقلاب به یک شاهکار واقعی در این زمینه دست یافته است.
انقلاب اسلامی در بحث «مفاژها» هنر بزرگی به خرج داد و آن فن بیان باعث شد آثار زیبایی تولید کنند. ترکیبی که شاید اگر انقلاب اسلامی نبود به ذهن هیچکس نمی رسید. البته در بعضی قسمت ها نتوانستیم این ترکیب را حفظ کنیم. مشکلی وجود دارد و به قول معروف دیسک شما خراب است.
«عدالت» و «آزادی» شعارهای اصلی انقلاب اول بود که از عدالت و آزادی بسیار صحبت می‌کرد و این آزادی برخلاف فلسفه‌های لیبرال و سوسیالیستی معنای جدیدی پیدا کرد. اما ما نه تنها از مراقبت از این ترکیب غافل شدیم، بلکه آنها را از هم جدا کردیم. عدالت و آزادی یک مفهوم است، با هم هستند و از هم جدا نمی شوند.
متأسفانه برخی در جریان سیاسی ما ژست روشنفکری می گیرند و برخی دیگر ژست مذهبی. هر دو اشتباه بودند. برخی می گویند آزادی بدون عدالت. عده ای هم گفتند ما این آزادی را نمی خواهیم، ​​شعار عدالت خواهی می دادند و به نام عدالت آزادی را به قربانگاه می آوریم، هر دو گفتند این شعارهای طبیعی انقلاب است.
ترکیب پیشنهادی از اینها، برای مثال، «آزادی معنوی» است. در این دنیا چیزی به نام آزادی معنوی وجود ندارد. این آزادی در واقع مادی نیست. بی خدایی سطحی نیست. دقیقاً مانند عبادت خداست. این در هیچ جای دنیا نیست و هیچ کس ادعای آن را ندارد. یا «معنویت اخلاقی»، «معنویت عقلانی» هر ترکیبی از اینها در دنیا بی ربط است. می گویند ما عقلانیت داریم، عقلانیت ابزاری. او می گوید اما انقلاب به دنبال عقلانیت است که ریشه در معنویت و اسلام دارد.
قبلاً این اصطلاح اصلاً رایج نبود. روشنفکران افرادی هستند که از دین فراتر می روند. چه کسی را روشنفکری می نامند که بر اساس عقلانیت انسانی می اندیشد؟ من به دین پایبند نیستم به او می گویند روشنفکر. این اصطلاحی در دنیای غرب بود که روشنفکران را افرادی می نامیدند که از کلیساها، ادیان، خدایان و پیامبران عبور کرده بودند. در کشور ما قبل از انقلاب کمتر دانشگاه مذهبی و تحصیلکرده را روشنفکر می نامیدند. بعد از انقلاب اصطلاح روشنفکر دینی مطرح شد. ما علم دینی داریم.
متأسفانه برخی با ادبیات فریبنده به علما و فرهیختگان دینی حمله کرده اند. امروز می گویند اینها متناقض است و جمع نمی شود. هر چند اینها نتایج انقلاب اسلامی است. بعضی ها راحت تسلیم شدند و قبول کردند، اما نتیجه چه شد، گفتند برو بپرس. من یک مرد متدین و یک عالم دینی هستم و این دوگانگی به وجود آمده است. در واقع می خواهم بگویم که انقلاب اسلامی ترکیب هایی را انجام داد، اما عده ای آمدند و با ولع ترکیب ها را تغییر دادند و منزوی کردند.
یکی از این ترکیبات زیبایی که انقلاب به وجود آورد تقوای سیاسی بود. حالا خیلی از اولیای ما می گویند این چیست تقوای سیاسی یعنی چه تقوا تقوا است. چرا سیاست را به آن گره می زنید؟ و این حاصل مشکلات فراوانی است که سیاستمداران متدین ما برای نظام و انقلاب ایجاد کرده اند.
مقوله عزت که در همایش مطرح کردیم، این عزت یک بحث اخلاقی است و مرجعیت یک بحث اخلاقی است. در عین حال معنوی است. در عین حال مقوله ای مبتنی بر عدالت نیز هست. دنیا اصلاً این را نمی داند. آنها به ما می خندند که این بحث را مطرح کردیم. بنابراین این مفصل بندی ها و ترتیبات ایجاد شده در میان عناصر سازنده مفهومی انقلاب، در واقع کار بزرگ انقلاب اسلامی است.
ارتباط بین مفاهیم اساسی انقلاب این است که هیچ یک تنها نیستند. اینها همه مانند مهره های روی یک رشته تسبیح هستند. اگر جدا شد، گم شد. پس از آن ما نمی توانیم آن را پیدا کنیم. اگر یکی بگوید من اصلاح طلبم، آزادی میخواهم، کاری به عدالت ندارم، در واقع آزادی خود را از دست داده است. به عبارت دیگر آنچه را که به دنبال آن هستید نابود کنید. این دیگر آزادی انقلابی نیست. انقلاب در گفتمان تعریف نمی شود که اصولگرا بیاید و بگوید من دنبال عدالت هستم، کاری به آزادی ندارم، عدالت را از دست می دهد. یکی از مهره های تسبیح خود را برداشت و گم کرد، پس این یک خیانت بزرگ به انقلاب اسلامی است.
منظور سعدی از اینکه انسان اعضای یک بدن هستند چیست؟ اگر افراد در جامعه قرار داشته باشند، اگر در اجتماعات قرار گیرند، اگر یاور و یاور ارگانیک باشند، آنگاه انسان برای خود معنا پیدا می کند. اما اگر انسان در جامعه جمع نشود، یک بدن تشکیل ندهد و در این بیابان ها به صورت انفرادی زندگی نکند، دیگر انسانیت او شکل نمی گیرد، یعنی زیستن. جدا کردن افراد اصالت آنها را از بین می برد. وقتی مهره ها را بردارید، این تک دانه ها بی فایده هستند.
بنابراین وقتی این ارتباط با نمادها و مفاهیم شناور مورد بحث ما ترکیب شود، «جمهوری اسلامی» به حقیقتی تبدیل می‌شود که در هیچ کجا وجود ندارد. این حقیقت فقط اینجاست و این حقیقتی است که باید از آن محافظت کنیم.
متأسفانه در دنیا افرادی هستند که ما را با کلماتی که دنیا از آنها متنفر است، مانند تروریسم معرفی می کنند. ما نتوانسته ایم فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را در قالب ترکیبی از کلمات معرفی کنیم: ما ملت آزادی، عدالت، معنویت و استقلال هستیم، رفاه می خواهیم و بهترین اقتصاد را می خواهیم. ما عقلانیت، اخلاق، شرافت و توقع داریم. همه اورجینال های دنیا، ما بهترین ها را داریم. این ترکیب برند ماست. انحصاری. هیچ کس دیگری ندارد امکان یافتن همه آنها وجود دارد. با این حال، این مجموعه به هم مرتبط است، و این مفصل مرتبط جدی در جایی ارائه نشد.
در بحث گفتمان تفاسیر وجود دارد. بنابراین شبیه این است که چندین مفهوم داشته باشید، چیزهای زیادی در اطراف پراکنده شده باشید، و همه آنها در یک مکان گرد هم آیند. در صورت ترکیب موثر است. این وحدت زمانی مؤثر است که انسان ها دور هم جمع شوند و متحد شوند. قدرت زمانی متولد می شود که همه نیروها را متحد کنند.
یک استاد حوزه و دانشگاه افزود: قبل از انقلاب همه ملت های ما طعمه گرگ های آزاداندیش غرب شده بودند. امام احمد هر یک را متحد کرد و به فرموده امام راحل «ید وداع» و به تعبیر قرآن «یدالله حک ایدیهم» شد. وقتی این دست دست خدا شد دست دیگری بالای آن نیست. «اسلام علیه شماست و نه بر شما» چه زمانی محقق می شود؟ وقتی همه امت اسلامی به اینجا می آیند تا واقعا متحد شوند. ظهور انقلاب اسلامی باعث شد که این پدیده پراکندگی به یکپارچگی تبدیل شود و این اتحاد مؤثر واقع شد.
ما نسبت به سبک زندگی که انقلاب اسلامی مدعی آن است، اینقدر بی خیال بوده ایم، تا کنون سبک زندگی غربی و آزادی غربی پیش روی ما بوده است. برخی از فرزندان ما ادعای آن نوع سبک زندگی و آن نوع آزادی را داشته اند. هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. این بحران ساخته خود ماست و بر عهده کسانی است که مفهوم انقلاب، پیامدهای انقلاب و ترکیب انقلاب را در نظر نگرفته اند. لیبرتی مصادره شد. بیایید به نسل جوان بگوییم که در دین ما آزادی وجود دارد. او به شما می خندد و اصلا گوش نمی دهد. شما را مسخره می کند اگر بگویید دین باعث ایجاد سبک زندگی شده است.
امروز همه ما باید ارزشها و مفهوم انقلاب را پاس بداریم و از هرگونه خطا و تحریف مفهوم انقلاب جلوگیری کنیم.ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم ، تحول بنیادین. انقلاب اینگونه است. انقلاب یعنی ذهنی ناسازگار، ناپایدار و بی قرار. این روح ناآرام هرگز در آرامش و آرامش و بی تفاوتی جمع نمی شود.
بالاخره گفت: یعنی رسیدن به نظام سیاسی، رسیدن به جمهوری اسلامی، تشکیل حکومت، ایجاد سبک زندگی و در عین حال انقلابی که جزء ترکیب انحصاری اسلام است. انقلابی که شبیه هیچ انقلابی نیست و وظیفه همگان است، پاسداری و حراست از این ترکیبات انحصاری، انقلاب اسلامی است.

دکمه بازگشت به بالا